جمعه 31 فروردین 1403 - Friday 19 April 2024

ایران باید از بازار نفت حذف شود

ایران باید از بازار نفت حذف شود

این روزها رقابت های انتخاباتی در آمریکا آغاز شده و کاندیدا ها از هر دو حزب به برنامه های خود برای توسعه بیشتر این کشور می پردازند. طبق معمول سخنان دونالد ترامپ واکنش های زیادی را بر می انگیزد، اما آنچه که بسیاری از کارشناسان به آن اذعان دارند موفقیت سیاست های اقتصادی ترامپ به ویژه در بخش انرژی است. آمریکا در دوره ترامپ رویای استقلال نسبی انرژی را به واقعیت تبدیل کرد و این کشور به صادرکننده خالص نفت تبدیل شد.

واقعیت این است که صنعت نفت ماهیت بین المللی دارد و برای توسعه آن نیز جدای از استفاده بهینه از توان داخلی شامل ظرفیت های مدیریتی، مالی، نیروی انسانی و … به همکاری های موثر بین المللی و روابط گسترده تجاری با مصرف کنندگان و دیگر تولید کنندگان نیاز است. توسعه شیل های نفتی آمریکا نمونه موفقی از بسیج توانمندی های داخلی و استفاده بهینه از ظرفیت های روابط بین الملل و دیپلماسی انرژی است.

در گزارش شورای مشاوران اقتصادی با عنوان «ارزش نوآوری های انرژی و سیاست های حمایتی از شیل های نفتی» تاکید شده در فاصله زمانی ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۹ با توسعه تکنولوژی و افزایش بهره وری و کاهش هزینه تولید در امریکا میزان تولید گاز از شیل های گازی ۸ برابر و نفت از شیل های نفتی ۱۹ برابر شده است. به علت ماهیت جهانی بازارهای نفت قیمت های نفت و گاز در سطح جهان کاهش یافته است.

در داخل امریکا انقلاب شیل های نفتی سالانه ۲۰۳ میلیارد دلار برای مصرف کنندگان آمریکایی صرفه مالی داشته که سهم هر خانوار چهارنفره ۲۵۰۰ دلار برآورد شده است. ۸۰ درصد این صرفه جویی به علت کاهش قیمت گاز و در نتیجه برق تولیدی در نیروگاههای گازسوز و ۲۰ درصد صرفه جویی نیز به علت کاهش هزینه حمل و نقل و مصرف بهینه سوخت بوده است. انقلاب شیل های نفتی در کاهش انتشار گازهای گلخانه ای نیز موثر بوده است. بر اساس این گزارش در فاصله زمانی ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۷ میزان انتشار گازهای گلخانه ای مرتبط با سوختهای فسیلی ۵۲۷ میلیون تن کاهش یافته است که برابر ۹ درصد میزان گازهای تولید شده در سال ۲۰۰۵ است.

یک عامل مهم دراین فرایند بسترسازی قانونی و مقرراتی دولت آمریکا چه در زمان اوباما و چه در زمان ترامپ بود. البته ترامپ هر مانع قانونی و تجاری که بر سر را ه تولید کنندگان بود را حتی با وجود مخالفت های شدید گروه های حامی محیط زیست حل و فصل می کرد. فرآیند توسعه میادین نفتی و گازی و اخذ مجوز های مورد نیاز برای بهره برداری از این میادین به ویژه در دوره ترامپ بسیار کوتاه تر شد.

این اقدامات ودستور العمل های برای ترامپ بدون هزینه نبود به ویژه با توجه به قوانین سخت تر زیست محیطی که بعد از توافق پاریس مطرح شد. ترامپ حتی از این معاهده خارج شد و تعجب و انتقاد شدید جهانیان را برانگیخت. واقعیت این است که قدرت اجرایی رئیس جمهور در قانون اساسی آمریکا به وی اجازه اقداماتی از این دست برای رسیدن به منافع اقتصادی را می دهد و از سوی دیگر رابطه بین دولت و بخش خصوصی که پیشران توسعه صنعت شیل آمریکا بودند رابطه ای با حاصل جمع برد – برد برای هر دو طرف است که در نتیجه منافع کشور را در بردارد و اکنون ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ از آن با وجود تمامی انتقادات بهره برداری سیاسی گسترده ای را می کند. توسعه شیل های نفتی جدای از منافع اقتصادی و کاهش قیمت های نفت در کاهش نرخ بیکاری و افزایش فرصت های شغلی نیز بسیار موثر بوده و حمایت بخش بزرگی از مردم آمریکا را نیز برای او به همراه داشته است.

تکنولوژی

توسعه تکنولوژی فرایندی طولانی و غیر خطی است و به عوامل مختلفی بستگی دارد و زیرساخت های متعددی را نیز نیاز دارد. کاهش هزینه تولید و بهره وری از انرِژی چه در بخش بالادستی و چه در بخش پایین دستی اولا به سرمایه گذاری گسترده عملیاتی نیاز دارد و ثانیا به پرورش نیروی انسانی متخصص و خبره بستگی دارد که آن هم مستلزم وجود بستر های قانونی و مقرراتی و سرمایه گذاری مالی قابل توجه در حوزه منابع انسانی و موسسات علمی، تحقیقاتی و پژوهشی است و به سال ها فرهنگ سازی نیاز دارد. نتیجه این سرمایه گذاری در صنعت شیل آمریکا شگفت انگیز بوده است. البته در امریکا هیچ نگرانی از محدودیت انتقال تکنولوژی به دلیل تحریم ها و یا کاربرد دوگانه تجهیزات احساس نمی شود. بر سر راه همکاری های تکنولوژیک با نهادها و موسسات تحقیقاتی و دانشگاه های خارجی و آموزش نیروی انسانی در خارج از کشور نیز هیچ مانعی وجود ندارد. تعدادی از کارشناسان بر این باورند که در قرن بیست و یکم اهمیت تکنولوژی و دانش کمتر از منابع طبیعی مثل نفت نیست و می توان از دانش به همان اندازه منابع طبیعی سود به دست آورد.

توسعه تکنولوژی شیل های نفتی در آمریکا عمدتا توسط شرکت های بین المللی نفتی صورت گرفته که از ابزارهای مالی و تحقیقاتی و منابع انسانی در سطح بین المللی استفاده کرده اند و صرفا با اتکای به توان داخلی نبود. واقعیت این است که مفهوم توسعه به ویژه در صنعت نفت متحول شده و از سوی دیگر مفهوم خودکفایی به ویژه در حوزه سرمایه گذاری و تکنولوژی از منطق چندانی برخوردار نیست. استفاده از سرمایه گذاری های بین المللی و انتقال تکنولوژی به داخل کشور مکمل استفاده بهینه از توان اقتصادی و تکنولوژیک داخلی است و در واقع این دو در کنار هم به توسعه  منجر می شود. شاید لازم نباشد همه کشورهای بر روی توسعه تکنولوژی سرمایه گذاری کنند و  در بیشتر موارد حتی اگر بخواهند برای توسعه تکنولوژی بسترهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی آن را در اختیار ندارند، چرا که این مهم یک فرایند طولانی است که در طی چندین دهه سرمایه گذاری و سیاست گذاری بهینه در حوزه منابع انسانی و تحقیق و توسعه به دست می آید. در شرایط شدید رقابتی نمی توان سالها منتظر ظهور صنعت نفتی دانش بنیان بود. در واقع لازم نیست همه کشورها تکنولوژی توسعه تاسیسات ال ان جی و یا افزایش ضریب بازیافت میادین و چاه های قدیمی نفت را داشته باشند می توانند از تجربیات دیگر کشورها و بازیگران مطرح در این حوزه استفاده کنند. به همین دلیل امکان استفاده از فرصت های انتقال سرمایه و تکنولوژی به داخل کشور الزام استراتژیک به حساب می آید.

اقدام ترامپ در حذف قانون ممنوعیت صادرات نفت و گاز باعث دسترسی تولید کنندگان امریکایی به بازارهای جهانی نفت شد. در ماه گذشته صادرات نفت امریکا از مرز ۳ میلیون بشکه در روز گذشت و ال. ان. جی آمریکا نیز راه خود را در اروپا و حتی چین و هند نیز پیدا کرده است. هرچند دیپلماسی انرژی ترامپ برای پیدا کردن بازارهای نفت و گاز تهاجمی و افراطی  و به باور بسیاری از سیاستمداران و ناظران غیر اخلاقی بوده و انتقادات گسترده ای را در سطح جهان برانگیخته است. از یک طرف در جنگ تجاری با چین سعی در هموار کردن راه صادرات نفت و ال ان جی امریکا به چین به عنوان  بزرگترین بازار انرژِی دنیا را دارد و از سوی دیگر با تحریم نفت ایران و ونزوئلا و خط لوله نورد استریم که گاز روسیه را به آلمان منتقل می کند و همچنین تعدادی از تحریم های دیگر بر صنعت نفت روسیه سعی در  محدود کرد تعداد عرضه کنندگان در بازار هایی دارد که: اولا با ظرفیت مازاد تولید مواجه است. ثانیا تردیدهای جدی در مورد رشد اقتصادی جهان دارند.

و ثالثا ذخیره سازی های انرژی با وجود تلاش اوپک پلاس برای تعدیل آن هنوز بیشتر از متوسط پنج ساله است. هرچند استفاده از ابزار تحریم بر علیه کشورهای دیگر برای رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی عملی زورگویانه و ظالمانه است و به نوعی مداخله سیاسی برای برنده شدن در بازارهای تجاری و اقتصادی با محوریت عرضه و تقاضا به حساب می اید اما واقعیت اینست که سیاست های ترامپ بیش از گذشته این واقعیت را شفاف کرد که در روابط بین کشور ها در نظام بین الملل اخلاق جایگاهی ندارد و عامل تعیین کننده منافع ا قتصادی و سیاسی –ژئوپلیتیکی کشورها و گروه های سیاسی است.

مریم پاشنگ پژوهشگر ارشد مهمان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه

منبع : saat24.news

مطالب مرتبط

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *