*این جریان جدید بر مبنای سه شاخص «مردم باوری»، «اسلام ناب» و «نوگرایی» در پی پاسخ به مطالبات جدید جامعه با حفظ آرمانهای انقلاب اسلامی است که باوجود آنها اصولگرایی نتوانسته آن را برآورده و از سطح آرمان به واقعیت نزدیک کند. اگر چه طرح این ایده از همان ابتدا با انتقاد و بی توجهی اصولگرایان مواجه شد.
*برخی از کنشهای سیاسی جریان اصولگرا هم خسته و بلکه ناامیدند، به ویژه رفتارهایی که باعث دور شدن از مردم، بی توجهی به نقش آنها، تقسیم جامعه به دو گروه خودی و غیر خودی و تصمیمات بالا به پایین است.
تهران – ایرنا – یکی از همفکران «محمد باقر قالیباف» به انتقادات و ابهامات موجود بر سر ایده نواصولگرایی واکنش نشان داد و گفت: «قطار ایستاده را سنگ نمی زنند»، نواصولگرایی خود را برای برنامه ها و اهداف بزرگ تر آماده می کند به همین دلیل در انتظار موج تخریب ها و سنگ پرانی ها است.
از دوسال پیش کلید واژهای وارد ادبیات سیاسی ایران شد که با تجربه گرفتن از ناکامی سیاست ورزی اصولگرایان خواستار بازنگری در رفتار و رویکرد این جریان است. «محمد باقر قالیباف» پس از کنار کشیدن از انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری به نفع حجت الاسلام رئیسی نامزد جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) در تیرماه ۹۶ در نامهای با انتقاد از «کنشِ جریانِ اصولگرایی» از ایدهای سخن گفت که قرار است با نقد درون جریانی از اصولگرایی و با حفظ آرمانها، به مطالبات جدید جامعه پاسخ دهد.
قالیباف در این نامه خطاب به «جوانان انقلابی و دلسوز ایران» نوشت: «شما امیدوارانه، فعالانه و آتش به اختیار وارد صحنه شده، منتظرِ اقداماتِ از بالا به پایین در جریانِ اصولگرایی نباشید؛ زیرا تحلیلِ رفتارهایِ پس از انتخاباتِ برخی دوستان نشان میدهد تصمیمگیری در این مورد در رأسِ جریان همچنان دچارِ اختلال است.»
در این چارچوب، نواصولگرایی با طرح اینکه اصولگرایی برای به حاشیه رانده نشدن نیازمند پوست اندازی و نو شدن است، خواهان تغییر نگاه سنتی و ابزاری این جریان به جامعه و سیاست و کنار گذاشتن شیخوخیت و توجه به جوانان انقلابی است.
این جریان جدید بر مبنای سه شاخص «مردم باوری»، «اسلام ناب» و «نوگرایی» در پی پاسخ به مطالبات جدید جامعه با حفظ آرمانهای انقلاب اسلامی است که باوجود آنها اصولگرایی نتوانسته آن را برآورده و از سطح آرمان به واقعیت نزدیک کند. اگر چه طرح این ایده از همان ابتدا با انتقاد و بی توجهی اصولگرایان مواجه شد.
در روزهای گذشته، انتشار پیام تازه ای از قالیباف خطاب به جوانان بار دیگر واکنشهای برخی شخصیتها چون «محمد مهاجری» را به همراه داشت. این روزنامه نگار اصولگرا، تلاش قالیباف را سهم خواهی از جریان اصول گرا قلمداد کرد.
قالیباف در این پیام خطاب به جوانان با تاکید بر اهمیت جوان گرایی در تغییر شرایط سیاسی و مناسبات قدرت در کشور، از جوانان انقلابی خواست برای «اصلاح ریل گذاری در مسیر سیاست گذاری» در انتخابات پیش رو مجلس شورای اسلامی به میدان بیایند و خود را در معرض رقابت قرار دهند.
خبرنگار سیاسی ایرنا در این باره روز جمعه در گفت و گویی با «محسن پیرهادی» دبیرکل جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی و از نزدیکان و همفکران قالیباف داشته است که در ادامه آنرا میخوانید.
س: محمد باقر قالیباف تمایل دارد به عنوان رهبر جریان فکری نواصولگرایی مطرح شود، اما نواصولگرایی تاکنون از ایده خارج نشده و به یک گفتمان تبدیل نشده است. نواصولگرایی چه طبقات و قشری از جامعه را نمایندگی میکند آیا تعریف روشنی از بدنه اجتماعی نواصولگرایی وجود دارد؟
پیرهادی:
نواصولگرایی نوپاست و تنها دو سال از طرح آن گذشته است، ضمن آنکه پیش از این نه در کلیت جریان اصولگرایی، بلکه هر جا به صورت موردی شاهد رفتار و کنش نواصولگرایانه بودهایم، مردم طعم شیرین خدمت را چشیدهاند. همین حالا، مردم تهران، عملکرد هیچیک از شهرداران قبل و بعد از قالیباف را با او قابل قیاس نمیدانند و این یعنی نواصولگرایی. در عرصه عمل هم نواصولگرایی حرف برای گفتن دارد و اتفاقاً معتقدیم حلال مشکلات بزرگ کشور است.
پایگاه فکری و بدنه این جریان، عموم مردم و به ویژه جوانانی هستند که بر سر آرمانهای انقلاب ایستادهاند و به هیچ عنوان، با رویکردهای تجدیدنظر طلب فعال در سپهر سیاسی و اجتماعی کشور سر سازگاری ندارند، اما از برخی کنشهای سیاسی جریان اصولگرا هم خسته و بلکه ناامیدند، به ویژه رفتارهایی که باعث دور شدن از مردم، بی توجهی به نقش آنها، تقسیم جامعه به دو گروه خودی و غیر خودی و تصمیمات بالا به پایین است. جوانان انقلابی که مدیریت جهادی را حلال مشکلات میدانند و کارآمدی و ارزش مداری را توأمان مطالبه میکنند، مخاطبان نواصولگرایی هستند.
نواصولگرایی پیش از آنکه جریانی مقابل اصلاحات باشد نوعی طغیان علیه «شیخوخیت» اصولگرایان است، بیشتر شخصیتهای اصولگرا به رویکرد قالیباف روی خوش نشان ندادند و وی را به عوام گرایی با بهره گیری از شعارهای فریبنده متهم میکنند. در چند ماه اخیر که مانیفست نواصولگرایی رونمایی شده، حرکت و کوششی از سوی این جریان برای شناسایی این ایده و تحریک افکار عمومی شاهد نیستیم، نواصولگرایی تا چه زمان میخواهد به حرکت آهسته و منقطع خود ادامه دهد و آیا بهتر نیست در قالب مناظره و نشستی میان نمایندگان جریانهای مختلف، ایده نواصولگرایی مورد ارزیابی قرار گیرد؟
پیرهادی:
نیاز به نو شدن جریان اصولگرا، از مدتها پیش حس میشد اما دو سال پیش، رسماً و با ابتکار عمل محمد باقر قالیباف علنی شد. همین حالا اگر از جوانانی که حامی همیشگی جریان اصولگرا بودهاند بپرسید، مشاهده میکنید که چندان از عملکرد سران این جریان رضایت ندارند و این یعنی هرم اصولگرایی، در رأس خود دچار اختلال است. باید این نکته را تصریح کرد که نواصولگرایی مقابل هیچکس نیست، ما تمام نیروهای معتقد به قانون اساسی و ولایت فقیه را جزو دایره نظام و از یک خانواده میدانیم و معتقدیم باید از ظرفیتهای همه برای پیشرفت کشور استفاده کرد.
در همین فراخوان سه روز گذشته، هیچ نشانی از عملکرد خطی و حزبی وجود ندارد و اگر به این نقطه برسیم که شخصی، برای نمایندگی مردم شایستگی دارد، حتی اگر در دسته بندیهای سیاسی، چندان به ما نزدیک نباشد، از او حمایت خواهیم کرد. اتفاقاً یکی از نقدهای اصولگرایی به همین دسته بندیهای «بی اساس خودی و غیر خودی» است.
اما در مورد موضع گیری اصولگرایان نسبت به مانیفست نواصولگرایی؛ تا این لحظه که هیچ واکنش منفی مهمی نداشتهایم و طبیعی هم هست، چون ما وحدت شکن نبودهایم. انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و ۹۶ و مجالس ۹۰ و ۹۴ را به خاطر بیاورید. برخی جریانها یا افراد، خواسته یا ناخواسته موجب وحدت شکنی شدند، سال ۹۰ بخشی از جریان اصولگرا برای انتخابات مجلس لیست مجزا داد، در ریاست جمهوری ۹۲ باوجود ائتلافی که صورت گرفت، برخی موجب شکستن آن شدند، اما هیچ گاه عملکرد آقای قالیباف و حامیان او موجب چند دستگی و تفرقه نبوده است. همین حالا هم تمام عقلای اصولگرا میدانند که در نهایت، قالیباف و جمعیت پیشرفت و عدالت، مطمئناً در نهایت تمام ظرفیت خود را صرف انقلاب و همگرایی نیروهای انقلابی خواهند کرد.
اما اگر باز هم برخی از اصولگرایان نسبت به نواصولگرایی انتقاد یا اشکالی داشته باشند طبیعی است، چه اینکه بخشی از تفکر نواصولگرایی، اساساً نقد روش و عملکرد همان هاست. اما از این دسته هم دعوت میکنیم که نقدهای خود را مطرح کنند، چرا که در تضارب آرا سیاستها ورز میخورند و عیار مییابند.
وجه غالب مانیفست نواصولگرایی ابهام و کلی گویی مفاهیم آن در حوزههای مختلف از جمله سیاست خارجی است، آقای قالیباف، همه را برای معرفی جوانان مؤمن، کارآمد و تحصیلکرده به سایتی ارجاع داد بی آنکه از سازماندهی، سازوکار انتخاب، به کارگیری، نحوه فعالیت این افراد برای انتخابات مجلس و… سخن و راهکاری ارائه کند. آیا اظهارات وی به برنامهای تبلیغاتی شباهت ندارد؟ محمد مهاجری روزنامه نگاراصولگرا اخیراً گفته که “قالیباف به دنبال سهم خواهی از جریان اصول گرا است. قالیباف نامزد انتخابات مجلس یازدهم نمیشود بلکه او در سال ۱۴۰۰ با کت و شلوار اتوکشیده وارد انتخابات ریاست جمهوری میشود. نحوه ورود آقای قالیباف در انتخابات مجلس، بیش از آنکه آسیب شناسانه باشد، کاسب کارانه است. به این معنی که او بیش از آنکه دنبال اصلاح جریان اصولگرایی باشد، میخواهد از این نمد برای خود کلاهی بدوزد. “
پیرهادی:
این سوال کمی عجیب و سوگیرانه و البته ناشی از اخلاق عموم ما ایرانیان است. تقریباً هیچ تشکل یا جریان سیاسی برای انتخابات پیش رو، فعالیتی که در ارتباط با مردم باشد، تعریف نکرده و تنها جمعیت پیشرفت و عدالت و شخص قالیباف در اقدامی ابتکاری از جوانان خواسته چهرههای مورد نظرشان را از طریق سامانه معرفی کنند تا روند بررسیها آغاز شود. آن وقت چگونه است که فعالیتها و کنشهای تنها جریانی که مستقیم و روشن با مردم سخن گفته را مبهم و بی برنامه میدانید، در حالی که جریانهای دیگر هنوز هیچ اقدامی نکردهاند و لابد میخواهند در روزهای پایانی بر اساس مکانیسمهای غلط و غیر مردمی، پشت درهای بسته و بر اساس رویکردهای غلطی همچون «تکرار»، فهرستی تعیین و به مردم معرفی کنند، روشهایی که نه تنها در اوج ابهام و بی برنامگی است، بلکه ناکارآمدی آن در عمل برای مردم به اثبات رسیده است.
میدانیم که قطار ایستاده را سنگ نمیزنند و قطار نواصولگرایی، همچنان که خود را برای برنامهها و اهداف بزرگتر که نتیجه اش حل مشکلات مردم و کشور آماده میکند در انتظار موج تخریبها و سنگ پراکنیها هم خواهد بود.