بی رحم ترین قطعه ی پاییز چنین است …
باران بزند ، شعر بیاید تو نباشی.
***
رفاقتمان از چهل سال پیش کلید خورد.
زمین های خاکی و آدم های خاکی عجب قرابت شگفت انگیزی ، به قول امروزی ها ” عابربانکی ” بود در کنار
نونهالان ، نوجوانان و جوانان ؛ آنانی که تموّل آنچنانی نداشتند امّا حضرتش بی ریا داشته های سرشار از حلیّت
خویش را در جهت پرورش ، به پای شاگردانش گسیل می داشت ؛ بر عکس ” عابر بانک های ” ورزشی امروز
که در راستای فرار مالیاتی و البته شاید ابسیلین درصد علاقه ، مشهوریت فاقد محبوبیت را دنبال و به ظاهر
کسب می نمایند ؛ علی آقای ما قریب به چهل سال است که کلید دار قلوب شاگردانش بوده و طرفین به
وجود هم تفاخر کرده و می کنند .
افسوس و هزاران بار افسوس که وجود سترگ” حس خوب ما ” ، ” حال خوب ما ” و ” پهلوان با مرا م ، با غیرت ،
با شرافت و عزیز کرده ی ما ” به واسطه بیماری ای مهلک روزبه روز تحلیل رفت و به ناگاه روح بلندش در شام
بیست و ششم آذرماه ( دیشب ) آسمانی شد ، پرواز و فراقی که بیش از همه ” مهدی ، مهدیس و همسر
محترمه اش ” را آزرد .
او برای ما همیشه زنده است چرا که ” پهلوانان نمی میرند ” ، خداحافظ ای داغ بر دل نشسته .
مدیر مسئول و صاحب امتیاز ” رواپرس “: رضا عرب