جمعه 31 فروردین 1403 - Friday 19 April 2024

مدیریت یا رهبری؛ اصول پنج گانه اخلاق رهبری به قلم دکتر ” محمّد بیدگلی ” استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ایران

مدیریت یا رهبری؛ اصول پنج گانه اخلاق رهبری به قلم دکتر ” محمّد بیدگلی ” استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ایران

*رهبرانی که خدمتگذار و نوع دوست هستند، سلامت کارکنان و پیروان خود را در رأس برنامه های خویش قرار داده و رهبران اخلاق مدار، مسائل را از سر انصاف و عدالت مورد توجه قرار می دهند.

*دين اسلام همواره پيروان خود را به نرم خويي و ملايمت در گفتار و رفتار فراخوانده و از درشتي و تند خويي بازداشته است.

* در اصطلاح اخلاقي و آموزه هاي ديني اسلام، به كسي خوش اخلاق گفته مي شود كه با گشاده رويى، زباني ملايم و برخوردي شاد با مردم روبرو مي شود، و در هر شرايطي اين توانايي را دارد كه با خوش روئى برخورد كند، لب هايى پر از تبسم، و كلماتى پر از محبت و لطف داشته باشد.

*انسان هاي ضعيف، شكست خورده، نا اميد، عصباني و ناتوان معمولا بداخلاق مي شوند ، كج خلقي معمولا باعث ناراحتي عصبي خود فرد، آزار خانواده او، نفرت عمومي و گسستن پيوندهاى اجتماعى واجد آن خواهد شد.

 

سرویس ایران و بین الملل ” رواپرس ” : دکتر محمد بیدگلی – استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ایران ؛

 

 

 

 

اخلاق مجموعه ای از اصول و ارزش هایی است که رفتار انسان را تنظیم می کند و امروزه بسیاری از کشورها به این بلوغ رسیده اند که بی اعتنایی به مسائل اخلاقی و فرار از مسئولیت ها و تعهدات اجتماعی زمینه ساز مشکلات زیادی برای آنها خواهد بود  . رهبران سازمان برای آن که بتوانند کارکنان خود را برای دستیابی به هدفی مشترک متقاعد سازند، باید بدون استثنا به اخلاقیات پذیرفته شده ای پایبند باشند و متعهد بودن خود را به اخلاقیات، از راه رفتار ملموس نشان دهند.

 

 

 

 

ما هر روز در تصمیم گیری ها با مسائل اخلاقی مواجه می شویم. آیا برای تشویق و ترفیع کارکنان باید فقط عوامل مرتبط با کار را در نظر گرفت ؟ آیا تصمیم برخی کارکنان با رفتارتان نسبت به کارکنان دیگر همخوانی دارد ؟ آیا از برخی از رفتارهای نادرست بعضی از کارکنان چشم پوشی می کنید ؟ این قبیل سئوالات  به عنوان نمونه هایی هستند که مشخص می کنند تا چه اندازه  ما مسئولانه و اخلاق مدارانه می توانیم رفتار می کنیم . در اصطلاح اخلاقي و آموزه هاي ديني اسلام، به كسي خوش اخلاق گفته مي شود كه با گشاده رويى، زباني ملايم و برخوردي شاد با مردم روبرو مي شود، و در هر شرايطي اين توانايي را دارد كه با خوش روئى برخورد كند، لب هايى پر از تبسم، و كلماتى پر از محبت و لطف داشته باشد. البته همه ما كاملا واقف هستيم كه اين توانايي در روابط اجتماعى انسان چه تاثير اعجاز گونه اي دارد و چه مقدار كارگشا است. به طور خلاصه و فهرست وار می توان اصول پنچ گانه اخلاق رهبری ذیل را مورد اشاره قرار داد.

1) رهبران اخلاق مدار به دیگران احترام می گذارند: وظیفه هرکس است که با دیگران به گونه ای احترام آمیز رفتار کند. درجایی که چنین رفتاری رخ نمی دهد، افراد خود را در مقام بردگی و خدمت به تحقق اهداف سایرین می یابند. شکل عملی احترام به افراد در سازمان، با همدلی، هم احساسی و گوش دادن به خود است که به ارزش ها و سعه صدر داشتن ها دربرابر دیدگاه های متفاوت کارکنان تجلی می یابد. كج خلقى و ترش روئى و سخنان خشن و خشك و فاقد لطف و محبت، حالت آزار دهنده اي است كه ريشه در شخصيت نابهنجار فرد بد اخلاق دارد و علامت ضعف وجودي و نقصان پرورش يافتگي او مي باشد. انسان هاي ضعيف، شكست خورده، نا اميد، عصباني و ناتوان معمولا بداخلاق مي شوند. اين افراد اغلب در هر شرايطي حالت طلب كاري دارند و عزت نفس و توانايي هاي خود را ناديده مي گيرند. كج خلقي معمولا باعث ناراحتي عصبي خود فرد، آزار خانواده او، نفرت عمومي و گسستن پيوندهاى اجتماعى واجد آن خواهد شد.

2) رهبران اخلاق مدار، خدمتگذار دیگرانند: رهبرانی که خدمتگذار و نوع دوست هستند، سلامت کارکنان و پیروان خود را در رأس برنامه های خویش قرار می دهند. در عرصه تعامل اجتماعي، حسن خلق و خوش اخلاق بودن، به معناي خاص آن، جايگاه ويژه اي دارد. خوش اخلاقي اولين نمود توانايي شخصيت انساني و پرورش يافتگي او در حوزه ارزش هاي انساني و اخلاقي است. .

3 ) رهبران اخلاق مدار، عادل هستند: رهبران اخلاق مدار، مسائل را از سر انصاف و عدالت مورد توجه قرار می دهند. زمانی که منابع و پاداش ها یا توبیخ ها عرضه می شوند، نقشی که رهبر می تواند ایفا کند، بسیار حیاتی است. حیاتی بودن نقش رهبر در زمینه توزیع منابع و پاداش ها یا توبیخ ها از این رواست که وی هم جانب انصاف را داشته، هم نسبت به موقعیت ها و افراد آگاهی کافی داشته باشد؛ کسب این آگاهی بسیار حساس بوده، نیازمند تلاش پیگیر است.

 

 

 

 

 

 

 

 

4 ) رهبران اخلاق مدار، صادق هستند: صادق نبودن، شکلی از دروغگویی است و صورتی از ارائه نادرست از واقعیت است. نخستین پیامد صادق نبودن، عدم اعتماد است. هم چنین تداوم عدم صداقت در مدیریت سازمان، در ایمان افراد نسبت به رهبر ایجاد تزلزل کرده، میزان احترام نسبت به وی را کاهش می دهد. برای یک رهبر، صادق بودن به معنای این است که آنچه را نمی تواند انجام دهد، قول ندهد، کژ رفتاری نکند، پشت واقعیت ها پنهان نشود، آنچه روابط را تیره می کند، انجام نداده، بیش از اندازه به کارهای کم ارزش، بها ندهد.

5) رهبران اخلاق مدار، جامع گرا هستند: هر جامعه ای به مثابه یک سازمان، دارای سیستم ویژه است. از این رو برای جوامع، اهداف خاصی با توجه به چشم اندازی که دارند بیان می شود که معمولاً از آن ها به عنوان ارزش های مشترک یاد می کنند. دستیابی به اهداف مشترک، مستلزم آن است که رهبر و پیروان، مسیری را که گروه ترسیم می کند، تبعیت کرده، بر سر آن توافق داشته باشند. رهبران ملزم هستند مقاصد خود و پیروان شان را مورد توجه قرار داده، تسهیلاتی را برای کامیابی در تحقق اهداف به وجود آورند. این بدان معناست که رهبران نمی توانند و نباید اراده خود را به دیگران تحمیل کنند. یک رهبر تحول گرا باید بکوشد گروه را به سوی خیر مشترک هدایت کند، که هم برای خود و هم برای یکایک پیروان، سودمند باشد. چنین رویکردی به رهبری از بروز فضای خود کامگی در سازمان پیشگیری می کند.

دين اسلام همواره پيروان خود را به نرم خويي و ملايمت در گفتار و رفتار فراخوانده و از درشتي و تند خويي بازداشته است.
چراکه اين آموزه يكي از مهمترين عوامل قدرت، موفقيت و پيروزي انسان در زندگي است. در جامعه افراد خوش اخلاق و بد اخلاق فراوانند. با كمي دقت در احوال ديگران خواهيم ديد كه افراد خوش اخلاق در زندگي و روابط خود موفق تر و شادتر اند، سالم تر زندگي مي كنند، روزي آن ها بيشتر است، دوست داشتني تراند و بيشتر مورد احترام مردم هستند. مردم به آن ها اعتماد و وثوق بيشتري دارند و از لذت و سعادت بيشتري برخوردارند و در مقابل آدم هاي بداخلاق كم روزي، منزوي، غمگين، بيمار و داراي شخصيتي شكننده تر هستند و از زندگي خود جز رنج و زحمت نصيبي ندارند.
مساله اخلاق در سازمان مساله ای کاملا حیاتی است که باید عقل جمعی در سازمان های مربوطه در باب آن تصمیم بگیرند و مرامنامه و منشور اخلاقی سازمان خود را تدوین نمایند چرا که سازمان ها از یک سو خواهان موفقیت، بقا و حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب هستند و از سوی دیگر موفقیتشان مرهون نحوه برقراری ارتباط و تعامل درست با محیط و اطراف است .

 

 

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط

  1. حسین اثباتی

    بسیار زیبا و آموزنده بود . امیدوارم مدیران حکومتی این اصول را سرلوحه کار خود قرار دهند تا شاهد رشد و شکوفایی در نظام اداری کشور که در حال سقوط آزاد است باشیم .

    Reply
  2. اصغر رجبی

    با سلام و تشکر از مطلب اموزنده شما برادر بزرگوار.
    باید توجه داشت که در اسلام اصالت با اخلاق و تبعیت سیاست از ان می باشد.

    Reply

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *