پنجشنبه 06 اردیبهشت 1403 - Thursday 25 April 2024

مسئولان در قبال عدم اجرای قانون مترقّی و دهان پرکن ولی بر زمین مانده حمايت از حقوق معلولين چه پاسخی دارند ؟ ( یادداشت ” پریسا پازوکی ” دانشجوی دکتری رشته حسابداری)

مسئولان در قبال عدم اجرای قانون مترقّی و دهان پرکن ولی بر زمین مانده حمايت از حقوق معلولين چه پاسخی دارند ؟ ( یادداشت ” پریسا پازوکی ” دانشجوی دکتری رشته حسابداری)

*چرا بسياري از معلولين با پشت سر گذاشتن همه مشكلات و كسب درجات عالي تحصيلي، اجازه هيئت علمي شدن ندارند و یا نمیتوانند به عنوان معلم و استاد خدمت کنند ؟صرف اثر نامطلوب بر روحیه دانش آموزان و دانشجویان دلیل قانع کننده ای برای این عمل نمی باشد و دیگر چه توقعی داریم که این افراد با انگیزه و امید به راهشان ادامه بدهند.

*مشکل اصلی  ما بر زمین ماندن قانون مترقی و دهان پرکن ولی بر زمین مانده مبتنی بر ماده ٨ قانون جامع حمايت از حقوق معلولين مصوبه دولت و مجلس  در ارديبهشت ماه سال٨٣ می باشد که به استناد آن معلولان واجد شرايط در سنين مختلف مي توانند با معرفي سازمان بهزيستي از آموزش رايگان در واحدهاي آموزشي تابعه وزارتخانه هاي آموزش و پرورش، علوم تحقيقات و فناوري، بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و ديگر دستگاه هاي دولتي و نيز دانشگاه آزاد اسلامي بهره مند شوند ( آیا با توجه به شرایط موجود واقعاً چنین است ؟؟؟؟!!!! )

* اگر اين مشكلات حل شود دانشجو و دانش آموز معلول در كنار افراد سالم قرار مي گيرد كه باعث مي شود احترام متقابل افزايش پيدا كند. 

*عدم وجود آگاهي از توانايي معلولين باعث شده كه اين افراد نتوانند در برنامه هاي غيرآموزشي (فرهنگي و …) دانشگاه و مدرسه شركت كنند و اين موضوع باعث مي شود توانايي آنها ناديده گرفته شود.

*به دليل عدم وجود امكانات مناسب و آگاهي حتي معلولين نمي توانند رشته و شغل مناسب و مورد علاقه خود را انتخاب كنند.

“رواپرس ” ، سرویس اجتماعی _ سرکار خانم پریسا پازوکی فعّال حوزه معلولین -دانشجوی دکتری رشته حسابداری

آموزش عالی برای همه به جز…

 بنا بر آمار مستدل موجود 5% افراد جامعه را معلولان تشکیل داده و بروایتی بزرگترین اقلیت در جامعه اعضای مرتبط به این گروه می باشند که علیرغم کثرت اعضاء با مشکلات جدّی برای ادامه تحصیل مواجه می باشند .

بر اساس اصل سي ام قانون اساسي، حق تحصيل براي همه ملت است كه معلولين هم جزو ملت به حساب مي آيند ، در حال حاضر حق تحصيل در دانشگاه و رشته مورد علاقه به دليل مشكلاتي كه در مسير آموزشي اين افراد وجود دارد سلب و متاسفانه مدارس و دانشگاه ها فاقد كمترين امكانات براي حضور معلولان هستند که به اِجمال به پاره ای از این موارد اشاره می گردد.

عدم مناسب سازي 

در ورودي اكثر ساختمان هاي آموزشي پله هايي وجود دارد كه جلوي ادامه ي مسير معلولين را مي گيرند حتي اگر رمپي تعبيه شده باشد شيب آن انقدر غيراستاندارد است كه دانشجو يا دانش آموز معلول به تنهايي نمي تواند از آن تردد كند.

نبود آسانسور يا مناسب نبودن اندازه آن كه مانع رد شدن ويلچر مي شود، باعث شده كه تردد بين طبقات براي معلولين امكان پذير نباشد چرا كه آسانسور در بعضي از طبقات توقف ندارد يا دكمه هاي آن جايي است كه دست دانشجوي معلول كه روي ويلچر نشسته به دكمه نمي رسد و باعث مي شود نتوانند در كلاس هاي خود كه در طبقات بالا تشكيل مي شوند، شركت كنند.

اين مشكلات فقط مربوط به كلاس درس يا ساختمان هاي اداري نمي شود بلكه دسترسي به ديگر قسمت هاي ساختمان نيز امكان پذير نيست براي مثال از آزمايشگاه ها يا كتابخانه ها و سلف سرويس كه از ضروري ترين مكانها در محيط آموزشي مي باشد، نمي توانند استفاده كنند يا اگر هم با سختي وارد آن شوند فقط از فضاهاي طبقات پايين آن مي توانند استفاده كنند.

مناسب نبودن ميز و صندلي (به نظر بنده به عنوان كسي كه ٢٢سال درحال تحصيل ميباشم يكي از سخترين و زجرآور ترين قسمت تحصيلم نشستن براي ساعتهاي طولاني بروي صندلي هاي نامناسب بوده) و نبود سرويس بهداشتي از ديگر مشكلات معلولين مي باشد.

نبود وسايل آموزشي متناسب با نوع معلوليت

از ديگر مشكلات مي توان به نبود وسايل آموزشي مناسب از قبيل تخته هاي وايت برد محرك، نبود كتاب هاي بريل مخصوص نابينايان (اين افراد بدليل اينكه منبعي كه از سوي اساتيد اعلام مي شود هيچكدام به خط بريل نيستند، بايد كسي منابع را بخواند و ضبط كند و در اختيارشان قرار دهند)، نبود منشي براي معلولين در كلاس درس و يا سر جلسه امتحان مي توان اشاره كرد.

عدم وجود آگاهي از توانايي معلولين باعث شده كه اين افراد نتوانند در برنامه هاي غيرآموزشي (فرهنگي و …) دانشگاه و مدرسه شركت كنند و اين موضوع باعث مي شود توانايي آنها ناديده گرفته شود.

به دليل عدم وجود امكانات مناسب و آگاهي حتي معلولين نمي توانند رشته و شغل مناسب و مورد علاقه خود را انتخاب كنند.

رفت و آمد

يكي ديگر از مشكلات تحصيلي معلولين موضوع رفت و آمد آنهاست. عدم وجود وسايل حمل و نقل مناسب براي تردد، عدم وجود سنگفرش هاي ويژه نابينايان و ايمن سازي مسيرها كه فرد نابينا بتواند به راحتي با ضربه زدن عصا مسير خود را پيدا كند. نبود پاركينگ ويژه معلولين در مراكز آموزشي باعث ميشود هزينه اياب و ذهاب معلولين افزايش پيدا كند و مجبور به ترك تحصيل و گوشه گيري مي شود.

شهريه

براساس ماده ٨ قانون جامع حمايت از حقوق معلولين كه در ارديبهشت ماه سال٨٣ به تصويب دولت و مجلس رسيده معلولان واجد شرايط در سنين مختلف مي توانند با معرفي سازمان بهزيستي از آموزش رايگان در واحدهاي آموزشي تابعه وزارتخانه هاي آموزش و پرورش، علوم تحقيقات و فناوري، بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و ديگر دستگاه هاي دولتي و نيز دانشگاه آزاد اسلامي بهره مند شوند اما بدقولي هاي بهزيستي در پرداخت شهريه و شرايطي كه دانشگاه ها براي دانشجويان به وجود مي آورند باعث ايجاد دردسرهايي براي معلولين و خانواده هايشان شده است،

و این مشکل اصلی ماست كه قانون مترقی و دهان پرکن ولی بر زمین مانده همه اين مشكلاتي كه ذكر شد اعم از رمپ، آسانسور، سرويس بهداشتي فرنگي، خط بريل، سرويس اياب و ذهاب و… فقط نيازمند توجه مسئولين و عمل طبق قوانين مصوب است. 

يكي از اين قوانين، بخشنامه اي است كه از سوي وزارت علوم در تيرماه سال٩١ به دانشگاه ها در خصوص فضاسازي براي تردد معلولان جسمي و حركتي ابلاغ شده اما به مرحله اجرا به صورت كامل نرسيده است. همچنين براساس ماده ٢قانون حقوق معلولان “كليه وزارتخانه ها، سازمان ها، موسسات و شركت هاي دولتي و نهادهاي عمومي و انقلابي موظفند در طراحي، توليد و احداث ساختمان ها و اماكن عمومي و معابر و وسايل خدماتي به نحوي عمل كنند كه امكان دسترسي و بهره مندي از آنها براي معلولان همچون افراد عادي فراهم شود.”

 اگر اين مشكلات حل شود دانشجو و دانش آموز معلول در كنار افراد سالم قرار مي گيرد كه باعث مي شود احترام متقابل افزايش پيدا كند. در اكثر كشورهاي پيشرفته چون اساتيد آموزش هاي لازم را ديده اند طوري درس مي دهند كه همه شاگران با هرنوع معلوليتي در كنار سايرين متوجه درس بشوند و اين كار باعث مي شود معقوله معلوليت براي افراد، عادي باشد و اين عزيزان اعتماد به نفسشان بالاتر برود.

و در آخر ذكر اين نكته الزامي است كه چرا بسياري از معلولين با پشت سر گذاشتن همه اين مشكلات و كسب درجات عالي تحصيلي، اجازه هيئت علمي شدن ندارند و یا نمیتوانند به عنوان معلم و استاد خدمت کنند ؟صرف اثر نامطلوب بر روحیه دانش آموزان و دانشجویان دلیل قانع کننده ای برای این عمل نمی باشد و دیگر چه توقعی داریم که این افراد با انگیزه و امید به راهشان ادامه بدهند.

مطالب مرتبط

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *