اگر سعي ميكرديم قدرت مدني را پررنگتر كنيم و قدرت فرهنگي را به عنوان قدرت اصلي کشور به خوبي درك و تحليل و همچنين جايگاه ارزشهاي اخلاقي و فرهنگي را آنچنان كه هست عرضه ميكرديم، شايد اسير سياستزدگي نميشديم.
رسانه رسمی و کشوری ” رواپرس ” سرویس بین الملل _ علم و دانشگاه ؛ دکتر محمد بیدگلی – استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ایران ؛
سیاست واژهای است که همیشه در ایران به آن منفی نگاه میشده است ، «سیاست پدر و مادر ندارد» جملهای است که حتی در این سالها تبدیل به یکی از ضربالمثل ایرانیها شده است.
در لغت نامه دهخدا سیاست به معنی تدبیر، مصلحت و دوراندیشی آمده است. موریس دوورژه از علمای علم سیاست، سیاست را علم قدرت نامیده است. اما اکثر مردم برای این واژه بار منفی قائل هستند ، بسیاری بر این باور هستند که کسانی که با سیاست سرکار دارند، رابطه ای با اخلاق ندارند . برای این ادعای خود هم مثالهای فراوانی میآورند که یکی از آنها جنگهای بیشمار تاریخ بشریت از جمله جنگ اول و دوم جهانی است. جنگهایی که حاصل زیاده خواهی سیاستمداران بوده است.
به نظر می رسد در جامعه امروز ما حداقل در بین عوام واژه سیاست و واژه سیاست زدگی به یک معناست و تفاوت چندانی باهم ندارند، برای تبیین مساله می توان دلایل زیادی را لیست کرد ازجمله اینکه در ایران هنوز حزب به معنای واقعی آن شکل نگرفته است و عرصه سیاست عمدتا بر اساس تمایلات فردی استوار است تا قاعده و قانون و یا آیین نامه.البته نه اینکه قانون نباشد بلکه جنبه تزئینی پیدا می کند و بیشتر منافع شخص یا اشخاص ملاک عمل قرار می گیرد و در کل کارها سیستمی جلو نمی رود.
در کشور ما در سطوح میانی قدرت آزمون و خطا زیاد انجام می شود چرا ؟ به دلیل اینکه فهم عمیق و چند بعدی مسائل کشور و محیط بین المللی کار ساده ای نیست ، فهم عمیق مسائل کشور نیاز به مطالعه کتب بسیار دارد تا دولتمرد به مرحله استنباط برسد و بتواند مسائل را تجزیه و تحلیل کند ؛ نیاز بعدی یک سیاستمدار این است که باید به پیامد سخنان و تصمیماتی که در مسائل کشور اتخاذ می کند کاملا آگاه باشد و این خود مستلزم آن است که افرادی که در کنار او قرار می گیرند به مراتب از او تواناتر باشند. سیاستمدار ، بایستی حتی با رقیب و مخالف خود نیز انسانی و با اخلاق اسلامی رفتار کند و قادر به کنترل خشم خود باشد و در بکارگیری افراد طبق فرمایش حضرت علی (ع ) عمل نماید که فرمایش دارند که بهترین ها را به کار بگمارند.
در ایران هم مردم از سیاست زدگی جامعه گلایه دارند و معتقد هستند تمام ساحت زندگی ایرانیان درگیر سیاست و سیاست زدگی شده است ، احتیاج به جستوجو زیادی هم نیست با نگاهی کوتاه به مشکلات اجتماعی ایران که این سالها درگیر سیاست شده است میتوان به عمق فاجعه پی برد.
در ایران امروز ما سیاست دقیقا علم قدرت است ، سياست زدگي به معناي نگاه صفر و يك داشتن . “نیکولو ماکیاولی” که نظراتش در مورد سیاست به “ماکیاولیسم” مشهور شده است در کتاب خود “شهریار”، هدف عمل سیاسی را دستیابی به قدرت میداند و در نتیجه، آن را محدود به هیچ حکم اخلاقی نمیداند و در نتیجه به کار بردن هر وسیلهای را در سیاست برای پیشبرد اهداف مجاز میشمارد و بدین گونه سیاست را به کلی از اخلاق جدا میداند.
خيليها فكر ميكنند چون به قدرت دست پيدا ميكنند، خواه ناخواه واجد يك اعتبار و منزلت خاص هم هستند؛ درحاليكه اين توهمي است كه بايد با آن مقابله كرد. شاهديم بعضا افراد پيش از رسيدن به قدرت جايگاه ويژه فرهنگي ندارند ولي به محض اينكه به اين قدرت ميرسند، ظاهرا امر بر آنها مشتبه ميشود كه واجد اين قدرت هم هستند.
دليل رشد سياستزدگي در كشور به اين مسئله برميگردد كه ما بيش از اندازه به قدرت سياسي اهميت ميدهيم و از قدرت غيرسياسي و قدرت غيررسمي غفلت ميكنيم؛ يعني اگر سعي ميكرديم قدرت مدني را پررنگتر كنيم و قدرت فرهنگي را به عنوان قدرت اصلي کشور به خوبي درك و تحليل و همچنين جايگاه ارزشهاي اخلاقي و فرهنگي را آنچنان كه هست، عرضه ميكرديم، شايد اسير سياستزدگي نميشديم. وقتي سياست بيش از حد پررنگ و فينفسه به يك هدف تبديل شود، همه چيز رنگ و بوي سياسي ميگيرد به اين معنا كه همه چيز سياسي يا به معنايي، ابزاري ميشود.
تراكم قوانين نیز در افزايش سياستزدگي موثر دانست چرا که هرچه قانون بيشتر، جزئيتر و تفصيليتر باشد، از نوعي بياعتمادي و نبود عقلانيت حكايت دارد؛ چرا كه اگر عقلانيت و اعتماد لازم وجود داشت، حداقل در عرصه رسمي شاهد تصويب اين همه قوانين بعضا معارض نبوديم.
بيدليل نيست كه بسياري از افرادي كه به قدرت دولتي دست پيدا ميكنند، بلافاصله به تشكيل حزب و انجمنها و شركتهاي اقتصادي تاسيس ميكنند. اين نشان ميدهد چون قدرت دولتي تعيينكننده است و البته باید بپذيريم كه تعيينكنندگي قدرت دولتي يكي از مجاري سياستزدگي است، قرائتهاي پوپوليستي و تودهوار ميتواند هم سياستزدگي را تقويت كند و هم مانعي براي نظارت مردم بر سياستها شود. ريشه اين مسئله را می توان به نوعي پوپوليسم همراه با عوامفريبي نسبت داد؛ يعني عوامفريبي و سياستهاي پوپوليستي یا عوام گرایانه ميتوانند مويد سياستزدگي جامعه ما باشند. سیاست زدگی متاسفانه در حال تسری پیدا کردن در عموم جامعه است. این سیاست زدگی اگر ادامه پیدا کند لطمات زیادی به بار خواهد آورد .
انتهای پیام
درود بیکران جناب آقای دکتر بیدگلی عزیز
بسیار عالی و تحلیل و تصویردرستی از واقعیتهای امروز جامعه ما بود امید است دیدگاههای ارزشمندو علمی جناب عالی مورد توجه ذینفعان و حتی مردم عادی قرار گیرد تا امکان تفکیک مسائل و درک درست از آنها فراهم گردد
مشکل آنجاست که متخصصین واقعی چندان در مدیریت علمی جامعه پذیرفته نمی شوند معیارعای برای موضوعات مختلف چندان منطقی نیست…..
درست می فرمایید اگراز متخصصان علمی به خوبی در عرصه مختلف استفاده شود و از بسته بودن قدرت به دست دولتی ها کاسته شود از مشکلات اجتمای واقتصادی کمتر شود ودرسیاست خارجی تنش زدایی شود وضعیت بهتر می شود