یک کارشناس مسائل سیاسی گفت: اگر سخن از حکمرانی نوین به میان میآید، یعنی حرکت و جنبوجوش باید به سمتی برود که ظرفیتها و شرایط موجود در قانون اساسی را به منصه تحقق و فعالیت برساند و آن تعالی مطلوب خویش را دنبال کنیم.
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، پویایی حاکمیتها، یکی از راههای کارآمدی آنان در عرصههای مختلف است که نتیجهاش رفاه، آسایش، اعتماد و امنیت شهروندان خواهد بود. این روزها در عرصههای دانشگاهی و در بین مسئولین سخن از حکمرانی نوین به میان میآید، در این راستا با مسعود رضایی کارشناس مسائل سیاسی گفتوگویی داشتیم که در ادامه حاصل کار را میخوانید.
ورود به حکمرانی جدید با شروع پدیدهای به نام انقلاب اسلامی
رضایی در ابتدا گفت: اولین نکته در ابتدای بحث این است که اساساً حکمرانی نوین در ایران با شروع انقلاب اسلامی کلید خورد. سالیان سال در این کشور، مدلی از کشورداری حاکم بوده است که در قبل از انقلاب کار را به یک استبداد داخلی شدید، عدم ورود مردم در مشارکتهای سیاسی و تصمیمات سرنوشتساز کشوری و وابستگی شدید و همهجانبه خارجی کشانده بود که هیچ استقلال و تحرک بر مدار منافع ملی نداشت. طبیعتاً فشار بر مردم که عامل نتایج مذکور بود آنان را به یک خیزش همهجانبه علیه رژیم کشاند و نتیجه مبارزه و اعتراض مردم به سیستم گذشته برآمدن نظامی به نام جمهوری اسلامی بود.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: در دوران پس از انقلاب با نوشتن قانون اساسی که ظرفیت بالایی از مشارکت و مداخله مردمی را به همراه داشت، نظام جمهوری اسلامی شروع به کار کرد؛ طوری که بسیاری از روندها و اتفاقات با توجه به عزم و اراده مردم پیش میرفت. از آن سو هم ضلع دیگر یعنی استقلال ملی به مراتب گسترش یافت و تقویت شد.
حکمرانی نوین یعنی عملی کردن به آنچه در قانون اساسی است
وی افزود: در همین راستا اگر سخن از حکمرانی نوین به میان میآید، یعنی حرکت و جنبوجوش باید به سمتی برود که ظرفیتها و شرایط موجود در قانون اساسی را به منصه تحقق و فعالیت برسد و آن تعالی مطلوب خویش را دنبال کنیم. نه فقط جمهوری اسلامی بلکه هر حکومت دیگری در هرجای جهان نیازمند است، مستمر به عملکرد و کارنامه عملی خویش نگاهی بیندازد و آن را به ارزیابی و پرسش بکشاند. نقاط قوت را تقویت و نقاط ضعف را ترمیم کند. درحال حاضر جمهوری اسلامی در این برهه قرار گرفته است.
رضایی تصریح کرد: یک حکمرانی خوب، روشی است که حقوق مردم را در تمامی عرصهها و زمینهها، حفظ و پاسداری کند. یعنی حاکمیت باید به شکل مستمر در سیاست، اقتصاد، امنیت، سواد و آموزش، بهداشت و درمان و حفظ مرزها، حقوق مردم را حفظ کند. به طور مثال در موضوع سیاسی، این مقوله در سالیان سال در کشور عملی شد و انتخابات پرشوری در کشور شکل گرفت، به طوریکه در سال ۸۸ ما شاهد آن بودیم که ۸۵ درصد مردم در این انتخابات مشارکت کردند و این آماری شگفتآور و کمنظیر در تمام دنیا بود.
رادیکالیسم برآمده از فتنه سبز، جلوی حکمرانی نوین را گرفت
این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: اما برخی بداخلاقیها و کجخلقیهایی که از سوی آقای موسوی و طرفدرانش رخ داد، ضمن متشنج کردن فضای جامعه، موجب شد، عده دیگری از طیفها سیاسی هم در این زمین، بازیگری خطرناکی را پیگیری کنند و نتیجه آن شد که در ذهن همگان هنوز هم ثبت است. شاید مهمترین آورده آن نوع مواجهه، به وجود آمدن نوعی رادیکالیسم سیاسی با وارد کردن تهمتها به حاکمیت و جلوگیری از آن روند رو به رشدی بود که دلسردیهای برآمده از آن اتفاقات حضور و همکاری مردم با حاکمیت را به نوعی سردی کشاند و خللی را در مشارکت سیاسی مردم در امور کشوری وارد کرد.
وی ادامه داد: این کارها برای فرار از شکست انتخاباتی آقای موسوی بوده است. به هرحال آن ۸۵ درصد شرکتکنندگان به نظام انتخاباتی اعتماد و باور داشتند که شرکت کردن و الا اصلاً حضور پیدا نمیکردند. اما متاسفانه برخوردهای غیراخلاقی و قانونی آقایان، ضربهزننده به فضای سیاسی کشور و اذهان بخشی از جامعه بود که اعتماد را در بین طیفی از مردم کمرنگ کرد.
باقی را هم باید دعوت کرد
رضایی در پایان خاطرنشان کرد: در راستای حکمرانی نکته قابل توجه دیگر این است که نباید آن را در موضوعات و مسائل سیاسی خلاصه کنیم! این یک ایراد بزرگ است. حکمرانی مجموعهای از اقدامات است که باید ضامن حقوق مردم در تمامی زمینهها باشد. حال چون بحث درمورد سیاست است، یکی از این عرصههای اصلاحی در حکمرانی نوین باید معطوف به تصویب قانون و سازوکار صحیح قانونی درمورد کاندیداهای مختلف در عرصه انتخابات باشد تا بتواند مشارکت بالا و اعتماد را به سطح جامعه بازگرداند. این موضوعی است که ظرفیتش در قانون اساسی دیده شده و امکان عملیسازی آن باید به وجود آید.
پایان پیام/