جمعه 31 فروردین 1403 - Friday 19 April 2024

لایه های پنهان خیانت امارات

لایه های پنهان خیانت امارات

 

 

اعلان عادی سازی روابط امارات و اسرائیل و فرود اولین پرواز اسرائیلی در فرودگاه  ابوظبی  با تحلیل های متعددی در فضای بین المللی و داخلی مواجه شده است.

بسیاری از تحلیل‌گران در تلاش بوده‌اند تا اهداف دو طرف و احتمالات پیش‌رو را از نظر خود تبیین کنند.برخی آن را مشروعیت بخشی به پروژه عادی سازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی می دانند،برخی دستاوردسازی برای سیاست خارجی ترامپ و نتانیاهو، عده ای هم گسترش روابط تجاری،اقتصادی وفناوری میان ابوظبی وتل آویو را هدف عادی سازی این رابطه می دانند.
هر سه این اهداف تا اندازه ای درست است اما به نظر می رسد مسئله برای شیوخ آل نهیان فراتر باشد.واقعیت این است که دو متغیر در  سیاست خارجی کشورهای عربی نقش اساسی دارد. یکی حمایت داخلی و دیگری عمق راهبردی در داخل؛ دولت های عربی در منطقه ما از کمترین پشتوانه های مردمی برخوردار هستند.
تقریبا همه این دولت‌ها نظامی دیکتاتوری و قبیله گونه دارند. این امر یعنی ثبات از درون کشور به کمترین میزان است و شاهان و امیران این کشورها باید برای حفظ قدرت خود به جایی خارج از کشور خود متصل شوند. کشورهای سعودی، مصر و اردن در پشتوانه داخلی لنگ می‌زنند اما عمق راهبردی حداقلی دارند و کشورهایی مانند امارات و قطر برعکس هستند. بحرین در هر دو،دچار وضعیت بدی است و به همین علت غیرمستقل ترین سیاست خارجی را در بین کشورهای عربی دارد.
باتوجه به همین موضوع به نظر می رسد مسئله اصلی، مشروعیت یابی خارجی برای این کشورهاست.
اما سوال این جاست چرا این اتفاق حالا و پس از چند دهه تلاش آمریکا برای عادی سازی رخ می‌دهد؟ به بیان دیگر چه متغیرهایی کشورهای عرب منطقه را به سمت رسوایی قومی و دینی وخیانت به آرمان فلسطین کشانده است؟
بخشی از پاسخ ،ایران است؛ ایران با قدرتمند شدن خود به عنوان یک وزنه قوی در منطقه ظاهر شده است، وزنه ای که سابق بر این با وزنه سعودی توازنی را ایجاد می‌کرد.
هیچ کدام از دو طرف باوجود مشکلات عمیق، حاضر به درگیری باهم نبودند اما از سال 2015 و با تغییر حاکمان سعودی، این توازن به هم‌خورد. در واقع این سعودی بود که بدون توجه به توان خود وارد منازعه‌ای عمیق با ایران شد و عملا قوت های خود را از بین برد و ضعف هایش را آشکار کرد و  افزایش داد. جنگ یمن، شکست در عرصه سیاست داخلی لبنان و عراق، درگیر شدن با قطر، خروج از معادلات سوریه و شکل دادن به تهدید نظامی ایران با برخی رفتارها ،بخش های اصلی این تبدیل و تبدل‌های ضعف و قوت سعودی بود.
در طرف دیگر ایران نیز قدرتمندتر از همیشه در منطقه حاضر بود.  قدرتی که با ضعف آمریکا و شکست پروژه های متعدد محور غربی-عربی به وجود آمده است اما آیا سرزنشی برای ایران وجود دارد؟ آیا می‌توان گفت چرا ایران قدرتمند شده؟ یا پرسید که چرا ایران نقش آمریکا -که دشمن حقیقی این منطقه است- را به مرور کم اثر کرد؟ یا شاید پرسش این باشد که چرا سعودی خود را با حماقت‌های متعدد به سمت ضعف و درگیری‌های بی‌دلیل پیش برد؟
به یاد داریم نیویورک تایمز در خبری -که هیچ زمان تکذیب نشد- اعلام کرد سعودی برای براندازی در ایران دو میلیارد دلار خرج  کرده است.
حتی درباره یمن نیز انقلاب رخ‌داده به وسیله مردم و در موج بیداری اسلامی بود و ایران به شکل پسارخداد وارد موضوع شد و نه مانند سوریه که محور غربی-عربی پیش‌رویداد بر آتش کوچک آن دمیده باشد. لذا در این موضوع نمی‌توان ایران را مقصر اصلی دانست. به بیان دیگر ایران کشورهای منطقه را به سمت اسرائیل هل نداده بلکه انتخاب این دولت ها آن ها را در چارچوبی از کنش متقابل سیاسی به سمت آمریکا کشاند و به تبع، این انتخاب به معنای پذیرش عادی سازی  نیز می‌شد.
اما؛ امای دوم بسیار مهم است. 
امارات از حدود 10سال پیش به دنبال گسترش نفوذ خود در نقاط مختلف جهان بوده است. طرح‌های اقتصادی در دو طرف باب‌المندب، روابط تجاری با چین، گسترش فناوری و در چند سال اخیر حضور نظامی عجیب در کشورهایی مانند لیبی، یونان و شرق آفریقا، این دولت کوچک را به هواخواهی کارهای بزرگ کشانده است. این شیخ نشین کوچک به وسیله دلارهای نفتی و البته برنامه ریزی های اقتصادی حرکت های سیاسی متهورانه‌ای را در عرصه جهانی آغاز کرده است. این حرکات به این دلیل مهم تر شده که درگیری‌های سیاسی این دولت با ترکیه نیز بیش از هر زمان دیگر است.در واقع نوک پیکان درگیری سیاسی برای امارات در داخل جهان اسلام نه ایران بلکه ترکیه است. امارات اکنون در وضعیت جنگی علیه ترکیه در لیبی است و در یونان نیز مشرف به همین وضعیت است. واکنش تند اردوغان به این عادی سازی نیز باید از همین نظر تحلیل شود. به همین دلیل امارات تصور می کند این رابطه بااسرائیل او را در مقابل حمله ترکیه حفظ خواهد کرد اما اولین واکنش تند سران لیکود به احتمال فروش اف 35 به امارات نشان داد که حاکمان امارات نباید خیلی روی این  احتمال حساب ویژه باز کنند.  پس به نظر می رسد علت اصلی این عادی سازی، ایران و سوق دادن دولت های عربی به سمت اسرائیل توسط ایران نیست بلکه امارات می‌خواهد برای باز کردن جبهه های جدید درگیری، برخی جبهه های سابق را حل و فصل کند. گسترش خواسته های ژئوپلیتیک امارات و جاه‌طلبی این دولت است که آن را به سمت چنین سیاستی سوق داده و در این زمینه نه اسلامیت و نه عربیت، اهمیتی در مسیر انتخابی شیخ نشین ابوظبی ندارد.
منبع : روزنامه خراسان سیزدهم شهریور1399

مطالب مرتبط

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *