پنجشنبه 09 فروردین 1403 - Thursday 28 March 2024

عقب نشینی از موضع «طالبان شویی» / تسامح با «به رسمیت شناختن» فرق دارد

عقب نشینی از موضع «طالبان شویی» / تسامح با «به رسمیت شناختن» فرق دارد

 

ظهره‌وند کارشناس نزدیک به اصولگرایان و سفیر پیشین ایران در افغانستان:

«تسامح و تماس با طالبان با به رسمیت شناختن این گروه تفاوت دارد. اگر آنچه میان ایران و طالبان رخ داده است تا کنون را «به رسمیت شناختن» طالبان بدانیم، اشتباه است. اینکه ایران ببیند آخرین دیدگاه طالبان چیست و چه تغییراتی در آن رخ داده است،

به گزارش گروه سایر رسانه های رسانه کشوری ” رواپرس “ روزنامه آفتاب یزد در تاریخ چهاردهم تیر ماه ( امروز ) در خصوص موضوع فوق الذکر نوشت :

داستان ایران و طالبان باز می‌گردد به ۱۷ مرداد ۷۷، به مزار شریف، به روزی که «محمود صارمی» به دست «طالبان»ِ آن روزگار شهید شد. ۲۲ سال و چند ماه بعد، ظریف در آذر ۹۹ به شبکه‌ی خبری طلوع افغانستان گفت:

«بر اساس قوانین هنوز ایران طالبان را از گروه تروریستی خارج نکرده است». دو ماه بعدتر – بهمن ۹۹ – ظریف در دیدار با طالبان از تشکیل «حکومت فراگیر اسلامی» در افغانستان حمایت کرد.

در گیر و دار دیدار ظریف با طالبان و گفتگو با «طلوع افغانستان» یکی از نمایندگان دهه‌ی شصتی مجلس که دکتری علوم اجتماعی دارد و اهل سیرجان است – احمد نادری – در توئیترش نوشت:

«طالبان یکی ازجنبش‌های اصیل منطقه و با زمینه قوم پشتون است. حضور در سفارت جمهوری اسلامی در دوحه را بایستی به فال نیک گرفت. همکاری با آنان می‌تواند به گسترش ثبات درجامعه افغانستان وجلوگیری ازنفوذ گروه‌هایی همچون داعش منجر شود. نباید دردام بازنمایی‌های اشتباه رسانه‌های آمریکایی ازآنان بیفتیم.» .

این اظهارات البته از منظر ایرانی‌ها عجیب و از منظر افغان ها، غیر قابل قبول بود اما او بعدا در مصاحبه‌ای با تهران تایمز، از اظهارات خود در مورد طالبان دفاع کرد و با تحلیل نسلی و تاریخی پدیده طالبان گفت:

اگرچه نسل اول طالبان دارای خشونت بسیار زیاد بود اما نسل‌های جدید آن، خشونت را کمتر دارد.  او در این مصاحبه به توضیح دیدگاه خود در مورد بسترهای قومی شکل‌گیری جنبش طالبان و جایگاه آنان در جامعه افغانستان پرداخت و در نهایت با دفاع از مواضع قبلی خود اظهار داشت که ما و طالبان «دشمن مشترک» داریم و از این رو می‌توانیم با یکدیگر همکاری کنیم.

> از آذر ۹۲ تا تیرماه ۱۴۰۰

داستان ایران و طالبان رسید به کیهان و حسین شریعتمداری و تیرماه ۱۴۰۰، حسین شریعتمداری که در مراسم روز دانشجو در دانشگاه «شریف» گفته بود:

«طالبان و مدعیان اصلاحات دو لبه قیچی آمریکا هستند.»

و همان جمله شد تیتر اصلی روزنامه کیهان در ۱۷ آذر ۹۲ این بار، با ۱۸۰ درجه چرخش در ستون یادداشت روز – یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین ستون‌ها در روزنامه کیهان به قلم جعفر بلوری – ذیل عنوان: «در افغانستان چه خبر است؟» در یادداشتی با یک مقدمه و ۶ بند، در بند نخست نوشت:

«آنچه در رسانه‌های افغانستان و سایر کشورهای جهان درباره تحولات جاری در این کشور منتشر شده نشان می‌دهد، در این پیشروی‌ها خبری از جنایت‌های هولناک، شبیه جنایات داعش در عراق نیست. طالبان حتی اعلام کرده کاری با شیعیان این کشور هم ندارد (و تا لحظه تنظیم این گزارش نیز خبری درباره جنایت این گروه علیه شیعیان افغان لااقل، مخابره نشده است). طبق این گزارش‌ها، خبری از قتل‌عام غیرنظامیان بی‌گناه و تخریب خانه‌ها هم نیست و آنچه هست، صرفا درگیری با نیروهای مسلح دولتی است. منابع خبری در این کشور حتی می‌گویند، درگیری‌ها با نیروهای نظامی دولت افغانستان است و غالبا نیز، همین نیروهای مسلح به همراه مقامات محلی خیلی راحت و بدون مقاومت به طالبان می‌پیوندند. شاید پاسخ یکی از سوال‌های این یادداشت و «راز پیشروی‌های سریع طالبان»، در همین نکته نهفته باشد! اینکه چرا نیروهای مسلح و مقامات محلی مقاومت نمی‌کنند نیز در جای خود، نیاز به بررسی دارد که اینجا ما، فقط به گوشه‌ای از آن اشاره‌ای کرده و می‌گذریم. طبق گفته‌های کارشناسان افغان که در ایران زندگی می‌کنند، طالبان، نیروی یکدست و منسجم نیست که صدر تا ذیل آن با هم هماهنگ بوده و مثل یک نیروی آموزش‌دیده ارتش عمل کند. بسیاری از اعضای این گروه، چه‌بسا، قربانیان جنگ و جوانانی هستند که خانواده خود را در ناآرامی‌ها از دست داده‌اند و به دلیل فقر و برای گذران زندگی یا حتی انتقام و یا داشتن یک نوع احساس تکلیف به این گروه پیوسته‌اند. جمعیت قابل توجهی از مردم افغانستان نیز بنا به دلایلی از جمله بی‌اعتمادی به دولت‌های خود، در بسیاری مواقع، مشکلات خود را نه با مراجعه به مراکز دولتی که با رجوع به ریش سفیدها یا همین بزرگان طالبان حل و فصل می‌کنند. به عبارتی، نیروهای طالبانی که امروز از آن حرف می‌زنیم، اولا نیروی یکدست و هماهنگی نیست ثانیا، با طالبانی که می‌شناختیم و مثلا سر می‌برید، تفاوت‌هایی کرده است. طالبان این تغییر رویه را رسما نیز اعلام کرده اما میزان صحت و سقم این ادعاها نیاز به بررسی جدی دارد. » .

همین بند به سرعت در فضای رسانه‌ای ایران و جهان دست به دست شد و اما برخلاف رویه‌ای که کیهان و حسین شریعتمداری دارد، دیگر مطلبی برای دفاع یا توضیح حتی، درج نشد!

 

>فقط کیهان نبود!

 

در این فقره، فقط کیهان نبود زیرا نخستین‌بار زمستان ۹۹ فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و سفیر اسبق ایران در افغانستان، در واکنش به سفر هیئت طالبان به ایران و در واکنش به برخی انتقادها مبنی بر اینکه ایران نباید با تروریست‌ها مذاکره‌ای داشته باشد، گفته بود:

«اینکه سیاست‌های فعلی طالبان نسبت به گذشته تغییر کرده، حرف درستی است، واقعیت هم این است که طالبان باید بپذیرد که مردم افغانستان دیگر مردم گذشته نیستند. فرهنگ غنی مردم این کشور و همچنین حضور پررنگ نسل جوان افغانستان، ایجاد روش‌ها و تعاریف جدیدی را می‌طلبد. این موضوع را که طالبان به کشورهای همسایه و کشوری قدرتمند مثل جمهوری اسلامی ایران رجوع کرده است، باید مثبت ارزیابی کرد. اگر دولت افغانستان و سایر گروه‌های افغان هم خواهان برقراری ثبات باشند، ایران آمادگی کمک به آن‌ها را دارد».

یک کارشناس شبکه افق صداوسیما هم با حمایت از طالبان در برنامه صداوسیما گفت:

شیعه را در افغانستان تسلیح می‌کنند و می‌گویند با طالبان بجنگید؛ اگر شلیک کنند، به آن‌ها شلیک می‌شود، اما این شیعه‌کشی نیست. من به‌عنوان یک هشدار می‌گویم که جنگی بین شیعه و سنی و جنگی بین شیعه و طالبان در افغانستان وجود ندارد، نه الان و نه در گذشته. یعنی هرچه بوده در میدان نبرد اتفاق افتاده، اینکه بروند مردم را از خانه بکشند بیرون و اینکه قبور را خراب کنند اینکه مقبره‌ها را خراب کنند نبوده است.

این فرد که مسئول سیاسی سابق ستاد افغانستان در وزارت خارجه بوده، گفته بود:

«نسل‌کشی اتفاق نیفتاده و نمی‌افتد. طالبان اصلا بنای این کار را ندارد. طالبان به این فهم رسیده است که اگر می‌خواهد در حکومت مشارکت کند یا همه حکومت در افغانستان باشد، باید با همه اقوام کار کند و نمی‌تواند مثل گذشته رفتار کند. او گفته که در این چند روز شیعه‌کشی اتفاق نیفتاده و در آینده هم اتفاق نخواهد افتاد مگر اینکه شیعیان در آنچه اسمش را بسیج ملی می‌گذارند مسلح شوند، یعنی آمریکایی‌ها دوباره سلاح توزیع کنند و بخواهند به نفع خودشان گروه‌های مردمی را وارد جنگ با طالبان کنند که قطعا در این جنگ از دو طرف کشته خواهند شد.»

> رسمی‌ترین واکنش

خطیب‌زاده، سخنگوی وزارت خارجه، صرفا به روزنامه کیهان واکنش نشان داده، می‌گوید:

«در سطوح عالی امنیتی و سیاسی موضوع افغانستان را با جدیت و از نزدیک بررسی می‌کنیم و با همه گروه‌های افغانستانی در حال گفت‌وگو هستیم. حفظ تمامیت ارضی، دستاوردهای دو دهه گذشته و… مهم بوده و همچنین گفت‌وگوهای اصیل بین‌الافغان تنها راه حل پایدار است. ما آماده تسهیل گفت‌وگوها هستیم. طالبان همه افغانستان نیست اما بخشی از این کشور و بخشی از راه‌حل خروج از بحران است. به نظر ما باید یک دولت فراگیر با شمول همه گروه‌های افغانستانی و از طریق راه‌حل‌های مسالمت‌آمیز و پایدار شکل بگیرد. امنیت جمهوری اسلامی ایران و افغانستان به هم پیوستگی دارد و طبیعی است که با جدیت مسئله این کشور را بررسی می‌کنیم.»

> واکنش‌های رسمی و کارشناسی

= رحیمی جهان آبادی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی :

عاقلانه‌ترین راه برای امنیت منطقه، کمک به برقراری صلح و توسعه و تقویت حکومت مرکزی ‫افغانستان‬ است.

= دکتر حسین اکبری، دبیر مجمع جهانی بیداری اسلامی، در سومین کنفرانس بین‌المللی حقوق بشر آمریکایی از دیدگاه مقام معظم رهبری، که در قم برگزار شد، عنوان کرد:

سوال پیش می‌آید که اگر برای مبارزه با طالبان که تروریست بود وارد افغانستان شدید چرا با آن‌ها مذاکره کردید؟

= سیدرسول موسوی، مدیر کل آسیای جنوبی وزارت خارجه درباره تحرکات جدید نظامی طالبان در خاک افغانستان اظهار کرد:

نگاه من به موضوع متفاوت است زیرا معتقدم مسئله اصلی طالبان گرفتن جغرافیا نیست بلکه تلاش برای کسب مشروعیت و شناسایی بین‌المللی است. من یک ماه پیش به بلخ، ننگرهار، قندهار، هرات و کابل سفر داشتم و این مسیر به دلیل درگیری‌های نیروهای دولتی با طالبان زمینی و هوایی طی شد. بر اساس اظهارات مردم محلی در منطقه درگیری ننگرهار، طرف مقابل دولت در جنگ، طالبانی بودند که از خارج آمده و طالبان محلی نبودند.

= حمید رضا عزیزی، پژوهشگر مسائل افغانستان با بیان این که طالبان با تدبیر و نظم و انسجام بیشتری عمل می‌کند که در تاریخ افغانستان سابقه نداشته است، گفت:

تنها روحیه باقی مانده با خروج نیروهای آمریکایی و تنها ماندن اشرف غنی و دهن کجی‌های آمریکا از بین رفته و همین مسئله باعث شده طالبان با نیروی کم شهرها را در اختیار می‌گیرد.

= احمد فاطمی‌نژاد تحلیلگر مسائل بین‌الملل گفت:

بخش زیادی از مردم افغانستان از طالبان نفرت دارند، همین امر نشان‌دهنده این است که طالبان با گذشته خود تفاوتی نکرده است. شاید برای ما که از بیرون داریم به اتفاقات افغانستان نگاه می‌کنیم، این طور به نظر برسد که امروز طالبان با زمانی که در قدرت قرار داشت فرق کرده است، اما برای خود مردم افغانستان طالبان همچنان همان طالبان گذشته است و هیچ تفاوتی با داعش ندارد.

> پیشنهاد روزنامه جمهوری اسلامی به مدافعان طالبان:

مدتی بروید در میان آن‌ها زندگی کنید

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

قصه طالبان دارد به جاهای عجیبی می‌رسد. سابقه و لاحقه فکری و رفتاری این جریان برای همه آشکار است. قالبِ شخصیتی اینان، خشک و انعطاف ناپذیر است. خراسانی‌های ما و سیستانی‌های استان همسایه هم به یاد دارند روزهایی که در هول و هراس این جماعت، شب می‌شد.

اما این روزها برخی جماعت رسانه‌چی که خود را «عالمِ کلِ خفیات» می‌دانند، قلم به تطهیر این جماعتِ طهارت‌ناپذیر بر صفحه سفید کاغذ می‌برند و حرافانِ سبک کلام و تریبون‌دار هم گوی سبقت را از همه می‌ربایند! فکر می‌کنند حافظه مردم هم مثل خودشان این قدر کوتاه‌مدت است. شاید هم می‌خواهند ذائقه مردم را به سمت ذائقه تغییر یافته خود بکشانند.

یک شاید دیگر؛ شاید واقعا هم طالبان تغییر ذات و صفات داده‌اند و دنیا بی‌خبر است. برای به در آوردن عالم و آدم از بی‌خبری، پیشنهاد می‌شود همین مدافعان امروزین طالبان را بفرستیم مدتی میان طالبان نشست و برخاست و زندگی کنند و از مهر برادران خویش توشه برگیرند و بعد به تشریح روزگارشان قلم بزنند و سخن بگویند. این می‌تواند به همه ما کمک کند برای رسیدن به شناخت تازه از طالبانی که متمدن شده‌اند. حتی برای طفلان دبستان و پیرزنان و پیرمردان روستای ما هم کمک شایانی خواهد بود!

> و ناگهان ورق برگشت!

ابوالفضل ظهره‌وند کارشناس بین‌الملل نزدیک به جناح اصولگرا که روزگاری در همین افغانستان سفیر بوده است در مصاحبه با ایسنا می‌گوید:

 

 

 

 

«تسامح و تماس با طالبان با به رسمیت شناختن این گروه تفاوت دارد. اگر آنچه میان ایران و طالبان رخ داده است تا کنون را «به رسمیت شناختن» طالبان بدانیم، اشتباه است. اینکه ایران ببیند آخرین دیدگاه طالبان چیست و چه تغییراتی در آن رخ داده است، در حالی که دولت افغانستان هم خواهان توافق با طالبان و صلح بود و ایران به عنوان کمک حال دولت افغانستان در این مسیر قرار گرفت مسیری منطقی است و این بخش را هم دیپلماسی میدان پیش برد. آنچه درباره طالبان از سوی ایران رخ داده است با این که ایران بخواهد کنار طالبان قرار گیرد متفاوت است؛ ایران صرفا مسئله‌اش مردم افغانستان و صلح و امنیت در این کشور است و از سیاست دولت مرکزی حمایت می‌کند. » .

آن چه این موضعگیری و تحلیل را مهم جلوه می‌دهد، سفیر پیشین افغانستان بودنِ ظهره‌وند نیست بلکه وی در جایگاه یک تحلیلگر اصولگرا می‌تواند زهر حملات به کسانی که عمدتاً مدافع افکار و اندیشه‌های «تند» هستند و دست بر قضا در این جریان در جبهه‌ی «قباحت زدایی» از طالبان قرار گرفتند حکایت از آن دارد که عقب نشینی تندروها از مواضع «قباحت‌زدایی از طالبان»! یک دستور و یک تصمیم است تا افکار عمومی حساسیت کمتری به دیگر مواضع این جبهه و جناح سیاسی داشته باشد.

آن چه مسلم است، اخبار پراکنده و تلخی که از افغانستان با «کلیدواژه» ی طالبان مخابره می‌شود چندان خوشایند نیست و حتی می‌تواند در تخریب ناگهانی این تفکر سیاسی شناخته شده در ایران، تاثیری شگرف بگذارد از همین رو است که اظهارات ظهره‌وند را به عنوان یکی از تحلیلگران مورد علاقه‌ی اصولگرایانِ تندرو در معنای عقب نشینی این دسته می‌توان به شمار آورد که حداقل در ابعاد سیاسی قابل تامل و آرامش بخش می‌تواند تلقی شود.

انتهای پیام

مطالب مرتبط

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *