پنجشنبه 30 فروردین 1403 - Thursday 18 April 2024

با نور و سایه قصه کربلا را تعریف می‌‌کنیم/ ابتکار یک مادر و فرزندانش

با نور و سایه قصه کربلا را تعریف می‌‌کنیم/ ابتکار یک مادر و فرزندانش

یک مادر و پسر فعال تصمیم گرفته‌اند با خلاقیتی که دارند قصه‌های محرم را برای بقیه با هنرشان تعریف کنند.

قصه‌های محرم قصه‌هایی‌ست که هرساله می‌شنویم و هرساله آن‌ها را گریه می‌کنیم. جوری که با شنیدن و گریه کردن برای آنها خو گرفته‌ایم. در دوسالی که کرونا برنامه‌های دسته‌جمعی‌مان را حسابی تحت تاثیر خودش قرار داده‌است. بچه‌ها و کودکان زیادی خانه‌نشین شدند و غم‌های دلش بیشتر شده‌است. این خانه نشینی برای مادر متین و طنین که امسال پدرشان درگیر بیماری کرونا هم بود طور دیگری پیش رفت تا با ابتکاری تازه خودشان راوی محرم شوند و برای قصه‌های کربلا ویدئوهای زیبایی بسازند. ویدئوهایی که متین خودش شعرخوانی آنها را انجام می‌دهند و لهجه کودکانه و شیرینش گویی ماجرا را از زبان کودکان کاروان روایت می‌کند. با خانم فهیمه یزدان کشمیری درباره این ویدئوهای جذاب گفتگو کردیم.

چه شد که تصمیم گرفتید با این نوع سبک برای بچه‌ها قصه بگویید؟

من مادر یک خانواده چهار نفره هستم. من و همسرم و یک پسر یازده ساله به اسم متین و یک دختر پنج ساله به اسم طنین.

خودم هنر خوانده‌ام و به تازگی دارم مشاوره می‌خوانم. وقتی دانشگاه می‌رفتم متین خیلی از کلاس‌ها را همراه من بوده و هیچ‌وقت بچه‌هایم مانع کارم نشدند. یعنی واقعاً همیشه در کنار هم بودیم.

جرقه این صفحه هم از اوایل کرونا و زمانی شروع شد که طنین خیلی زیاد علاقه به شعر و کتاب و داستان و… نشان داد. من بعنوان یک مادر سعی کردم دنبال اشعار خوب برای طنین بگردم و دیدم در این زمینه آن‌طور که باید جذاب کار نشده است. پس شروع کردم با علاقه خود طنین از کارهایی که با هم انجام می‌دادیم، نقاشی‌هایی که با هم می‌کشیدیم و… بصورتی که اذیت نشود، پست‌هایی گذاشتم. زیرا آرامش بچه‌ها خیلی برایم مهم است و اینکه نمی‌خواهم اذیت شوند. بنابراین کاملاً علاقمندی خودشان برای همه این کارهایی که انجام می‌دهیم دخیل است و با مشورت و نظر خودشان است که این کارها را پیش می‌بریم.

کارها را چطور ضبط و تولید می‌کنید؟

دوربین را روی پایه و روی میز قرار می‌دادم و از کاری که داشتیم با طنین انجام می‌دادیم، مثلاً نقاشی‌ای که می‌کشیدیم، فیلم می‌گرفتم. سپس دنبال شعر می‌گشتم و با هم آن را می‌خواندیم.

طنین بشدت به این کار علاقمند بود و هست. متین هم کم‌کم علاقمند شد. سپس شروع کردیم کمی ماکت‌سازی انجام دادیم و کمی معرق. کمابیش این‌ها را داخل پیج گذاشتم.

من با کمبود امکانات و با چیزهایی که داشتم، شروع کردم با بچه‌ها این‌ها را ساختم. خب در اطرافیانم بازخورد خیلی خوبی گرفتم. یعنی این شعرهای طنین را من از زبان بچه چهار پنج ساله تا حتی مادربزرگم هم می‌شنوم و همه خیلی لطف داشتند و از این کار خوششان آمده بود.

برای ساخت این ویدئوها دغدغه ذهنی‌تان چه چیزی بود؟

بیشترین دغدغه من وقتی وارد این حوزه شدم این بود که آن‌طور که باید به شعر و قصه‌های کهن کسی نپرداخته. این شعار را بالای صفحه‌ام نیز نوشته‌ام که دغدغه ما زنده نگهداشتن اشعار و ادبیات کهن فارسی است.

در این زمینه نه پادکستی وجود دارد نه کار جذابی شده است.

حقیقتاً دیدم یکسری اشعار و متون کهن فارسی دارد از بین می‌رود و وقتی که وارد شدم تقریباً این دغدغه من شد. چیزهایی که از مادربزرگ‌هایمان شنیده بودیم، قصه‌های قشنگی که از مادربزرگ‌هایمان شنیده‌ایم و الان بچه‌های دهه هشتاد و نود آن‌ها را نشنیده‌اند. این شد دغدغه‌ام و هرچقدر گشتم دیدم نه پادکستی هست به آن صورت برای بچه‌ها و نه چیز دیگری. من خیلی تمرکزم را روی این قضیه گذاشتم.الان دارم بهتر کار می‌کنم. آن موقع شاید اینقدر زمان نمی‌گذاشتم ولی الان بخاطر کرونا زمانمان کمی بیشتر شده و بیشتر می‌توانم این کار را انجام بدهم.

خلاصه دیدم این داستان‌ها دارند نابود می‌شوند و بچه‌ها دارند به سمت نمی‌خواهم بطور قطع بگویم غربی ولی به سمت کارتون‌هایی می‌روند که هیچ ربطی به فرهنگ ما ندارد و آدم‌های بزرگمان دارند از بین می‌روند. من هدفم این است که بعد از این وقایع عاشورا و در کنار اینکه درباره ائمه کار می‌کنیم، متین شاهنامه را بخواند و خودش هم این را دوست دارد. دوست دارم طنین کلیله و دمنه بخواند و خودش هم دوست دارد.

در کل سعیمان بر این است، چون یک چنین چیزی وجود ندارد واقعاً و من هم با امکانات خیلی کم شروع کردم این کار را انجام دهم. قطعاً در کارم نقص‌های زیادی هست و قطعاً خیلی جای بهتر شدن داریم. مثلاً درباره امکاناتمان باید بگویم ما با دوتا موبایل این‌ها را می‌سازیم. از یکی بعنوان چراغ‌قوه استفاده می‌کنیم و با یکی فیلم می‌گیریم و فیلم را تدوین می‌کنیم و… .بچه‌ها خودشان خیلی در این زمینه همکاری می‌کنند.

ساخت قصه‌های عاشورا چطور شروع شد؟

حالا اگر بخواهم بگویم قصه عاشورایی ما از کجا کلید خورد، خب هر سال این موقع‌ها ما در تکیه و در فضای هیئت بودیم. امسال من شب ورود کاروان امام حسین (ع) به کربلا، در خانه بودم و خیلی دلم گرفته بود. همسرم هم به علت درگیری به ویروس کرونا داخل یکی از اتاق‌ها قرنطینه شده بود و من واقعا دلم گرفته بود. به متین گفتم: «متین بیا امسال برای محرم یک کاری کنیم. نمی‌دانم چکار! ولی بیا یک کاری کنیم که امسال که هیئت نمی‌رویم لااقل یک کار درست کرده باشیم. بیا فکر کنیم که چکار کنیم.» همین‌طور با هم فکر کردیم و نظرها را بالا و پایین کردیم تا اینکه یک‌دفعه به ذهنم رسید از تکنیک نور و سایه استفاده کنیم. به متین گفتم برو اسبت را بیاور تا امتحان کنیم چطور می‌شود.

بعد از آن شروع کردیم به ساختن. شب اول که ساختیم، یکسری‌ها خیلی خوششان آمد از این قضیه و برای ادامه دادن تشویقمان کردند. ولی چیزی که به ادامه دادن ما منجر شد یک سخنرانی از حاج‌آقا کاشانی بود که شنیدم. ایشان می‌فرمودند هرکاری و در هر زمینه‌ای که می‌توانید باید برای عاشورا کار فرهنگی کنید. ما کار فرهنگی نداریم، کار خوب نداریم، کاری که به دل بنشیند، نداریم. خلاصه این صحبت‌ها را که از ایشان شنیدم، به فال نیک گرفتم. گفتم شاید قسمت بوده که من این را بشنوم. از فردای آن روز خیلی جدی‌تر با متین شروع کردیم دنبال اشعار، موسیقی‌های مؤثر و… گشتیم.

بازخوردهای بقیه نسبت به این فیلم‌ها چطور بود؟

نمی‌دانم احساس بقیه چیست ولی خودم فکر می‌کنم هرشب سعی کردیم یک مقدار از شب قبل کار بهتر شود. ضمن اینکه من خیلی ناراحت می‌شوم از اینکه بعضی خانواده‌ها دارند از بچه‌ها درآمدزایی می‌کنند. این خیلی برای من در فضای مجازی آزاردهنده است. من خیلی هم دوست نداشتم در اینستاگرام این‌ها را نمایش بدهم، زیرا اینستاگرام جای بچه‌ها نیست. ولی متأسفانه فضایی نیست که آدم بتواند بطور جدی کار کند و بچه‌ها آن را ببینند. حالا این شاید شد یک واسطه‌ای که من آن‌جا نمایش بدهم ولی خب اینستاگرام خیلی مناسب بچه‌ها نیست. برای من اولین چیزی که اولویت دارد این است که تمام این کارها با علاقه شخصی بچه‌ها انجام شود و کوچک‌ترین فشاری بهشان نیاید.

متین امسال به جای اینکه شنونده قصه‌های عاشورا باشد خودش راوی شده، این راوی شدن تاثیری روی خودش هم داشته است؟

دقیقا. یک نکته‌ای که جالب است بدانید، ما از وقتی که این کار عاشورا را شروع کردیم، با اینکه متین هر سال قبل از آمدن کرونا بالاخره داخل هیئت بوده، پدرش هیئتی است و همیشه این فضا را درک کرده، ولی امسال که این کار را شروع کردیم برای خود متین هم وقایع خیلی جذاب‌تر شد و خیلی مشتاقانه می‌پرسد مامان بعدش چه می‌شود؟ این خیلی در ذهنش ماندگارتر شد و حتی سؤالات بیشتری برایش پیش آمد و دنبال جواب گشت. این خیلی برای من اهمیت دارد.

به نظر شما کارهای تیمی و خانوادگی به خصوص با تم مذهبی مثل این کار چه اثرات مثبتی به خصوص در حوزه تربیتی برای بچه‌ها دارد؟

من خودم وقتی هم سن متین بودم پدر بزرگم حسینیه داشت و همیشه در آن مراسم بود. من معتقدم خیلی از مسائل را  من از آن زمان و در همانجا یاد گرفتم. پدرم و مادرم همیشه برای محرم خیمه درست میکردند پدرم که متاسفانه سال 93 به علت سرطان از دستشان دادم همیشه با اخلاق و صبور مثل جد بزرگوارشان خیمه عزا برپا میکردند و  من هرچه که عشق نسبت به اباعبدالله  دارم  برای آن دوران است. برای همین در محرم هرسال همیشه خاطرات خوب و شیرینی برایم مرور می‌شود. از این رو دوست داشتم متین و طنین هم مثل من از محرم خاطره خوبی داشته باشند.

همیشه در هیئت‌ها ها به یاد ارادت پدر و پدربزرگم به این خاندان هستم و یادشان لحظه ای از ذهنم نمی‌رود. پدرم دو وصیت داشت نماز و مجلس اهل بیت. برای همین هر سال به همراه همسرم مجلس برپا می‌کردیم ولی امسال به دلیل شرایط خاص سعی کردم با بچه ها تکیه مجازی برپا کنم تا اهمیت محرم و صفر و برگزاری مراسم عزاداری در هر شکل و شرایطی به بچه‌ها هم منتقل شود.

اما در مورد کارگروهی به این شکل باید بگویم به عقیده من کار گروهی فارغ از محتوا می‌تواند به رشد و بالندگی بچه‌ها کمک کند. اینکه بچه‌ها کار گروهی کردن و تعامل را یاد بگیرند، قطعا می‌تواند در اجتماع موفق تر عمل کند. همچنین کودک زمانی که خودش تولید محتوا می‌کند به خودباوری و اعتماد به نفس می‌رسد. حالا اگر این کار گروهی در خانواده انجام بگیرد، باعث ایجاد روابط دوستانه قوی‌تر و محکم‌تری بین والدین و فرزندان و یا حتی خواهر و برادر می‌شود و از آسیب‌های زیادی جلوگیری می‌کند. چون این دوستی مانع خیلی از مشکلات می‌شود.

خود متین شعرها را به گونه‌ای می‌خواند که انگار با لحن روضه و شعرخوانی آشناست؟

بله چون ما همیشه در مجالس شرکت می‌کردیم و حتی یکی از اقوام نزدیک هم مداحی می‌کنند. متین زیاد به گوشش خورده‌است و گویا این ژن در خون متین هم وجود دارد.

طنین که کوچکتر است هم در ساخت ویدئو‌ها همکاری می‌کند؟

بله طنین هم با وجود اینکه 5سال بیشتر ندارد. کارهای فرعی و کمک‌های زیادی می‌کند. مثلا وسیله‌ها را او می‌آورد. نگه می‌دارد و به ما در فیلم گرفتن کمک می‌کند.

به نظر شما در حوزه‌ محتواهای دینی برای بچه‌ها رسانه‌ها خوب کار کرده‌اند؟

اتفاقاً خیلی هم در حوزه رسانه برای بچه‌ها خوب کار نشده. با اینکه بچه‌های من، بچه‌های خانواده‌ای هستند که برایمان این وقایع اولویت است و به آن معتقدیم، اما هر سال شاهدیم که بچه‌ها تمایلی ندارند برخی محتواهای تلویزیون را با آن صدا، با آن موزیک ببینند. من خب امکاناتی ندارم برای اینکه بهتر از این کار کنم ولی واقعاً می‌شود برای بچه‌ها این قضایا را جذاب‌تر کار کرد. متأسفانه همه بچه‌ها دارند می‌روند سراغ کارتون‌های خوش آب و رنگ غربی که می‌تواند آسیب بزرگی را در نسل‌های بعدی به کل فرهنگمان بزند. و حقیقتش این است که این برای من دغدغه است و با همین امکانات کمی که دارم مشغول به فعالیت شده‌ام و دارم سعی می‌کنم ایراداتی که هست را مرتفع کنم. در حوزه روانشناسی هم دارم مطالعه خودم را بیشتر می‌کنم که ببینم چه چیزهایی نیاز هست بدانم و نمی‌دانم. در کل بیشتر برای من آن دغدغه اهمیت دارد.

ساخت چنین کارهایی به شکل یک تیم خانوادگی به نظر شما چه اثر تربیتی و روحی و روانی روی بچه‌ها و خانواده دارد؟

از زمان آغاز به کار پیج هم خیلی برایم مهم بود که به حریم شخصی بچه‌ها و چهره‌شان خدشه‌ای وارد نشود و اگر پست‌ها را دیده باشید، خیلی حواسم به این مورد بوده. مخصوصاً طنین چون قطعاً کوچک‌تر است و قدرت تصمیم‌گیری ندارد.

ضمن اینکه این کاری که انجام می‌دهیم به روحیه تیمی خانواده ما و همچنین به رشد و شناخت بچه‌ها از مفاهیم کمک می‌کند. حتی جزیی‌تر بخواهم بگویم به دست‌ورزی، به اعتماد بنفسشان، به قبول توانمندیشان و به همه این چیزها کمک کرده و خواهد کرد.  اینکه بدانند می‌توانند از پس خیلی از کارها بربیایند و خودشان را واقعاً باور می‌کنند. این کارگروهی و این قضیه خیلی به خود بچه‌ها هم کمک کرده است.

امیدوارم در این مسیر بتوانیم بهتر کار کنیم. بتوانیم با امکانات بهتری ان‌شاءالله جلو برویم و جدی‌تر قدم برداریم. و امیدوارم امام حسین (ع) خودشان کمک کنند که ما بتوانیم در این مسیری که شروع کرده‌ایم، موفق باشیم.

من به واسطه اینکه هم در هنرستان هنر خوانده‌ام و هم در دانشگاه، دوستانم زیاد در عقاید شبیه خودم نیستند. خیلی خوشحال شدم که حتی از آن‌ها هم این چند شب کامنت‌های خوبی دریافت کردم. خیلی زیاد کامنت‌های خوبی گرفتم.

انتهای پیام/

مطالب مرتبط

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *