جمعه 10 فروردین 1403 - Friday 29 March 2024

جانباز سرافراز شیمیایی و رزمنده هشت سال دفاع مقدّس « حاج علیرضا پازوکی » به ملکوت اعلی پیوست و در کنار برادر شهید عند ربّهم یرزقون خود « رضا پازوکی » آرام گرفت

جانباز سرافراز شیمیایی و رزمنده هشت سال دفاع مقدّس « حاج علیرضا پازوکی » به ملکوت اعلی پیوست و در کنار برادر شهید عند ربّهم یرزقون خود « رضا پازوکی » آرام گرفت

 

نسل های نوجوان و جوان امروز همچون نازپروده های دوست داشتنی حاج علیرضا می بایست نازندگی دفاعی و آرامش کنونی این سرزمین را مرهون وجود شریف آنانی بدانند که انقلابی بودن را در لحظه لحظه ی دوران هبوط در این کره ی خاکی به تصویر کشیده اند نه در میان سن و دوربین های پروپاگاندا ی سرشار از فردیّت ، منیّت و مملو از ادا و اطوار برای … ؛ توسط مصادره کنندگان این لقب و برند قدّیس .

 

 

رسانه رسمی و کشوری ” رواپرس “ ( دارای مجوز انتشار 3 زبانه فارسی _ عربی و انگلیسی ، مفتخر به انتشار بیش از 27 هزار مقاله ، یادداشت ، گزارش و … ، ملی و بین المللی ) .

 

 

 

 

بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴿ ۳۳ _ ۲۳ ﴾

 

 

 

 

تو بهشت آرزو گم نشدن                آدم حسرت گندم نشدن 

 

 

 

نمونده از جوونیام نشونی       پیر شدم پیر تو ای جوونی … 
مجنونم و دلزده از خیلی ها     خیلی دلم گرفته از خیلی ها 
… هیچی ازم نمونده جز یه سایه …

 

… وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ … ؛

 

« حاج علیرضا پازوکی » جانباز شیمیایی و رزمنده هشت سال دفاع مقدّس ، برادر شهید  ” رضا پازوکی ”  ، برادر جانباز گرامی حاج ” سعید رضا پازوکی “ و رزمنده دلاور حاج ” وحیدرضا پازوکیبه ملکوت اعلی و یاران شهیدش پیوست و جماعت کثیری از پیشکسوتان ایثارگر ، خانواده های معظّم شاهد و انقلابیون واقعی ( به معنای تمام کلمه ) را به سوگ فقدان عظیم خویش نشاند.

 

 

 

 

 

 

در شرایطی که شوربختانه در حرکتی ناشایست و نازیبا توسط فرد یا افرادی « نام نامی و کبریایی دفاع مقدّس » مستمسک کسب مطامع دون پایه دنیوی و کرسی های لرزان قرار گرفته است و آنان در این راه مجنون وار سر از پا نمی شناسند ، ققنوسانی همچون حاج علیرضا پای از زمین بر کشیده و در تلظّی عاشقانه ای بستر جراحت را سکوّی پرتاب به اوج آسمان ها تلقّی ، مجاورت و معاشرت با یاران صدّیق عند ربّهم یرزقون غایت آرزویشان را تشکیل می دهد ، مومنانه دست بوسی سردار نیزه نشین ( ع ) و رضایتمندی ارباب بی کفن ( ع ) از رفتار ، کردار و … ، خویش را از معبود هستی بخش تمنّا می نمایند.

 

 

 

 

 

( حاج علیرضا در کنار سردار شهید و رشید اسلام « حاج اسداالله پازوکی » )

 

 

 

پر واضح است وجود مردان مردی همچون حضرت ایشان متکثّر و هویّت بخش تفکّر ناب دوران طلایی ایثار و شهادت خود و همرزمانی است که سلحشوری هایشان در حین دوران دفاع مقدّس و تحمّل جانانه دردهای جانگداز و مستمر پسادوران مذکور ، نمادی شایسته از انسانیّت سرشار از شرافت ، آزادگی و آزادمردی را فرا روی دیدگان نسل های نوجوان و جوان امروز قرار داده است که همچون نازپروده های دوست داشتنی اش « رضا و سجّاد » نازندگی دفاعی و آرامش کنونی این سرزمین را مرهون وجود شریف آنانی بدانند که انقلابی بودن را در لحظه لحظه ی دوران هبوط در این کره ی خاکی به تصویر کشیده اند نه در میان سن و دوربین های پروپاگاندا ی سرشار از فردیّت ، منیّت و مملو از ادا و اطوار برای … ؛ توسط مصادره کنندگان این لقب و برند قدّیس .

کمترین دقّت حتّی توسط غیر حرفه ای ترین مخاطب در تصاویر بالا مویّد آن است که جماعت از خدا بی خبر یا با خبر بدانند چه کسانی در جهت اعتلای نازندگی و بالندگی یاد شده از جوانی و رعنایی اشان گذشته اند و چه بسیارند بی انصافانی که از محل رنج و گمنامی حاج علیرضاها خود و جوانانشان با گذرنامه های دو تابعیتی عازم ینگه دنیا.

اینجانب به رسم ادب حدوث این مصیبت مولمه را محضر اعزّه معزّا بیت محترم شاهد خاصه صدیقان ارجمند بی ادّعایم حاج سعید و حاج وحید تعزیت عرض نموده ، ضمن اعتذار از اطاله ی کلام فرجام سخن را به سروده ای بسیار گویا در وصف تبار حاج علیرضاها از حضرت « استاد علیرضا قزوه » احاله می نمایم ، باشد که انشاالله برکنار از ادای دین و حقّ مطلب نسبت بدین کبوتر پر شکسته ؛  بدین واسطه کمترین و باقی دلسوختگان همرزمش مشمول حلالیّت وی قرار گیریم .

 

فکرِ اون گُــــلایِ سُرخم، که سَــــرا رو خَم نکردن   

میمیرَن ولی نمیگَن که گَلوشــــــونو بُریدن

لــــاله ها کی گفته تنها ، همــــــونایی اند که رفتن؟  

     اونایی که پَـــــر شِکستَن مَــــگه کَمتر از شَهیدن؟

هُد هُد صَبا شدیم و هَفت شــــهرِ عشق و گَشتیم   

ما نَفَــــس کَم نیـــــاوردیم ؛ ببینید کیا بریدن؟

سیــــنه آتیش خلیله اینـــجا اشکه که دَلیله

ببینید دلایِ عاشق؛ چه بهشــــتی آفریدَن

ماهی هایِ ســـــرخِ عاشق، تویِ حوضی از اَسیدن

دلشـــــون یه دنیا درده، کی میدونه چی کِـــــشیدن؟

میدونی چــــه دردی داره؛ بی صدا تَرانه خونـــــدَن؟

میدونــــی چه سوزی داره، تو آتیــــش نَفَس کِشیدَن؟

***

جامعه شناس و عضو پیوسته انجمن جامعه شناسی ایران

کارشناس خبر از دانشکده صدا و سیما ، صاحب امتیاز رسانه رسمی و کشوری ” رواپرس “

پژوهشگر و تحلیلگر مسائل منطقه آمریکای لاتین 

رضا عرب

 

 

 

 

انتهای پیام 

 

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط

نظر (1)

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *