جمعه 31 فروردین 1403 - Friday 19 April 2024

وجه تسمیه شهر تاریخی و کهن ” آوه ” / یادداشتی از استاد ” داوود طالبی ” شاعر و ادیب فرزانهِ « آوه ای »

وجه تسمیه شهر تاریخی و کهن ” آوه ” / یادداشتی از استاد ” داوود طالبی ” شاعر و ادیب فرزانهِ « آوه ای »

*”حسن بن محمد قمیبنای شهر ” آوه ” را به ” گیو بن گودرز ” پهلوان اساطیری شاهنامه و دوران کیخسرو کیانی یا پادشاه اشکانی نسبت می دهد .

” آوه” نام فردی از  پهلوانان عصر کیخسرو است که در جنگ بزرگ این پادشاه با افراسیاب حضور دارد .

 

 

 

 

 

 

” رواپرس “ ، سرویس فرهنگی اجتماعی ؛ فرهنگی و پیشکسوتِ فرهیخته ، شاعر و ادیب متعهد « آوه ای » استاد «  داوود خان طالبی  » .

وقتی در بین دوستان صحبت از شهر تاریخی و باستانی “آوه”  به میان می آید متاسفانه نه تنها شاهدیم کمتر صدیقی حتّی اِجمال شناختی از این مکان تاریخی و باستانی داشته باشد که ، بسیاری از این بزرگواران حتّی نام آنرا نشنیده اند ؛ این مهم بنده را بر آن داشت تا در حدّ بضاعت ضمن تورّق صفحات تاریخ و تفحّصی هم ، اطلاعاتی هر چند مختصر امّا مستدل را احصاء و تقدیم همگان نمایم ، باشد که این تلاش برگ سبزی در راه آشنایی اولیّه و تعمیق یافته آتی عزیزان در خصوص نام این مکان تاریخی و باستانی باشد انشاالله  .

یادآور می شود این مطلب به صورت همزمان در صفحه کشوری این رسانه به آدرس ravapress.ir و کانال تلگرامی ” رواپرس ” منتشر می گردد ( داوود طالبی ) .

 

 

 

 

 

 

 

آوه (آبه) شهری کهن نزدیک ساوه بوده و اکنون شهری است از بخش مرکزی که در جنوب شهرستان ساوه در استان مرکزی ایران قرار دارد. در این منطقه شهری تاریخی با وسعت ۲٫۲ کیلومتر مربع در زیر خاک مدفون است. بنا بر برخي اقوال این شهر تاریخی پس از  قم ، دومین کانون مذهب شیعه در ایران به شمار می‌رفت که پس از حمله ی مغول به ایران متروک گشت. البته ممكن است محلي كه در كتب تاريخي به عنوان ” آوه ” و مركز تشيع قيد شده است شهرستان اوج مركز خرقان در استان قزوين كنوني باشد .

“علم وجه تسمیه” عنوانی عام است و “علم اشتقاق”،”ریشه شناسی” ، “فقه اللغه “عنوانی خاص و زیر مجموعه علم وجه تسمیه به شمار می رود.

تمامی نامها دارای معانی ای هستند و کمتر خود به خود و بی دلیل به وجود آمده اند ، حال ریشه ی آن نام یا از شرایط طبیعیِ مکان خود ، یا به واسطه ی موقعیّت مذهبی ای که داشته به وجود آمده و یا از نام شخص ، قوم و یا درخت و گیاهی خاص شکل گرفته است.

نامهای جغرافیایی که شامل نامهای “کشورها” ، “استان ها” ، “شهرها” ، “روستاها” ، “کوها” ، “درهّ ها” ، “دریاها” ، “دریاچه ها” ، “مزارع” ، “بیابانها” ، “جنگلها” و غیره می شود ، جزیی از تاریخ ، جغرافیا ، اساطیر، فولکوریک و فرهنگ یک ملت هستند که به سهم خود جایگاهی بس ویژه و مهم داشته  و همچون جواهری تابناک و قیمتی است که حفظ و حراست از آن خدمتی بس مهم به فرهنگ آن سرزمین است.

 

 

 

 

” آوه ” یک کلمه ی پارسی باستان و ریشه ای هند و اروپایی دارد که تغییرات اندک آن در طول زمان به صورت علمی ، صورت گرفته است-در باره ” آوه ” چندین نظریّه در بین مورّخان و پژوهشگران وجود دارد که به طور اجمال به نقد و بررسی آن می پردازیم :

در “برهان قاطع” جلد 1 صفحات 1و2 آن آمده است:

آو ” بر وزن ” واو ” «  آب » را گویند چه در فارسی ” واو ”  به یا و بر عکس تبدیل می یابد ، وجود دریاچه  ساوه در نزدیکی این شهر و رودخانه معروف مزدقان  “مزدکان” چای  که خود  نامی  باستانی دارد می تواند دلایل قابل قبولی برای ریشه ی کلمه ی آوه به معنی ” آب ” باشد.

 

” دیاکونوف ”  معتقد است درمنابع پارسی باستان ، دو بار اصطلاح « آوهنه » به معنی  “ده”  را بر نقطه مسکونی به کار برده اند ، به عقیده  “تیورین” مفهوم شهری صنعتی و بازرگانی را می رساند و به عقیده ی “هرتسفلد” به معنی ایستگاه  چاپار است ، در ضمن این کلمه در مورد نقاط  مسکونی غیر ایرانی  به  کار رفته  است .

 تنها مکان جغرافیایی که نامی شبیه به ” آوان ”  دارد ، شهر باستانی«  آوه » است که دارای تپّه های تاریخی چندین هزار ساله است.

حسن بن محمد قمی” که تاریخ  قم را به سال 378 ه.ق برای برای صاحب بن عبّاد وزیر تالیف. کرده بنای شهر آوه را به ” گیو بن گودرز ” پهلوان اساطیری شاهنامه و دوران کیخسرو کیانی یا پادشاه اشکانی نسبت می دهد و می گوید:

” از بعضی متقدّمان حکایت است که  “ آبه  ” دریاچه ای بوده است ، یکی از پادشاهان عجم  اتفاقاٌ که بر آن بگذشت ، در جوانب آن دریاچه صیدکردن خوش یافت بفرمود :

تا آن آب را بگشایند و کوشکی بدان موضع بنا کردند و به بالای آن برآمد ، آثار کهنه و قدیمی دید گفت :

” این نشان ها و علامت ها و اثرها چیست؟ “یکی از حاضران گفت : “به زبان ایشان خد بود “پی آن موضع موضع را بود نام نهادند و تا بدین وقت آبادان است.

شاید آوه نام یکی از پهلوانان اساطیری باشد .

در کتب تاریخی آمده است که اسامی شهرها و آبادی های منطقه ، از نام پهلوانان اشکانی گرفته شده است به عنوان مثال :

“ساوه” نام یک پهلوان ایرانی بود و نیز نام شاه چین و “آوه” نیز از پهلوانان عصر کیخسرو است که در جنگ بزرگ این پادشاه با افراسیاب حضور دارد.

سوی آوه و سمنکان کرد روی

که بودند شیران پرخاش جوی

البته در لغت نامه عمید « ساو یا ساوه » به معنی خرده ی زر ، زر سوده و ریز ریز آمده ، احتمال دارد اسامی اشخاص هم معانی خاص داشته باشند.

معنی “آوه” از کوره تا افسوس

در باب وجه تسمیه و معنای لفظی ” آوه ” اقوال دیگری نیز وجود دارد:

1)    ” آوه ” همان آواه یا آه است به معنای دریغ ،دریغا ، افسوس ، واحسرتا ،کلمه ای است که از درد یا اَسَف و اندوه گوینده حکایت کند.

همچون مجنونی که بشنید از یکی

که مرض آمد به لیلی اندکی

گفت آوه بی بهانه چون رَوم

وربمانم از عیادت،چون شَوم

یا:

باز چون شب می شود آن گاو زفت

می شود لاغر که آوه رزق رفت

 

2 )    ” آوه ” به معنی کوره و داش خشت پزی است ، کوره آجرپزی ، آهک پزی ، پزاوَه

3 )     ” آوه ” یعنی زنجیره ای که نقاشان و دوزندگان برکنار چیزها بکشند و یا بدوزند .

4)   ” آوه ” به معنی صدا ، ندا و آورنده ی صدا و ندا نیز آمده است.

5 )    ” آوه  ” یعنی روستا ، ده

6 )     ” آوه ” یعنی خانه های گنبدی شکل

7 )   امام شوشتری شکل فارسی این نام را آوگ ( آبگ ) می داند و معتقد است که امروزه آوه ی همدان را آب یک ( آبیک قزوین ) گویند ، نتیجه غلط زشتی که ماموران راه آن را مشهور کرده اند.

 

در میان چند نقل خاص از وجه تسمیه شهر باستانی “ آوه ” ، آنچه بیش از پیش مد نظر قرار گرفته ، ریشه شناسی علمی واژه است ؛ ریشه ی واژه ی ” آوه ” از آو ” آب “اخذ شده و با نام جغرافیایی «  آوگ/آوگان/آوگین » همخوانی نزدیک دارد و می توان پذیرفت که :

آوه ” چون در هزاره سوم قبل از میلاد یکی از مناطق آباد مرکزی ایران محسوب می گردیده به نام ” آوگان ” شهرت داشته ؛ و از آن نام پارسی واژه ی ” آوه ” یا ” آبه ” به یادگار مانده است.

دکتر محمد زاده از اساتید رشته ادبیات و زبان شناس مر کز تربیت معلم شهید مفتح شهرری در سال 67-66 معنای ” آوه ” را ” خانه های گنبدی شکل”  تعبیر فرمودند چرا که تمامی سقف های منازل آن بصورت گنبدی بوده احتمال دارد که این اسم را برای این منطقه انتخاب کرده باشند.

وقتی صفی الدین قمی نیز از این آثار و علامات یاد می کند ، به این باور می رسیم که از زمان حضور ایرانیان بومی (پیش از ورود آریایی ها ) تا ظهور دولت اشکانی ، این آثار تاریخی و باستانی محفوظ مانده و حتی امروزه تپّه باستانی ” آوه ” معرّف این شهر بسیار تاریخی است.

 

 

شعری با کلمات « آوه ای »  ” داوود طالبی “

***

 

واژه هایی در آوه بوده معمول
همچون کالک،کجه،کوپّه و کولول

ساقالو و سقرچین ،دوری،سرکوب
انگوجک،اسکه و ایسکک و سرجوب

جومک و جزّه و توتک،ترشنه
چومبولک،چنگه و چکن و چینه

دگیش و کلّه و دول و دستقاله
هوشبلا،هوشمه و هیمه،هیتاله

ببم،جونم،موکونک مال بچّه است
که جدّه ،جادّه و خشتک،نیفه است

وارو و وجّه و ورجک و گیلّه
لب تخت و لومبک و گنگوش و گیره

آزگار،آزگوره،آشکوبه،آلک
آقاسته،آخره،آلماته،قُلفک

پاچال و پاچ و پاچیده و پوزار
پالچوسینه،پگر و پشک و کامبار

اُموخته،اوزون و اُرسی و تنده
واژه هایی که طعم ان چو قنده

قُلفک و مقّاش و مولک و موجّه
تیرگ و تیلیف و فِنّار و گوجّه

انگوجک،اَنداء و اونگ و پیله
که مردمش همه بی شیله پیله

جایه جاری بود، بونه،بهونه
تُنُک کوتاه بُوَد، نیمدار،کهنه

دمرو،لوندوری،دوستین و حِقک
اَرش و رِشمه و سوسکک و دَندَک

زواله،زَمهریر،زولک،زیسمون
دخل دون،خوش خوشک،هیبت و یخدون

پیارو آروغ است ، پیش دستی ، بشقاب
حشا ،حاشابود و تو همان تاب

قلنگوشک،قدیفه،قرمه و قل
دنده موش مارک و جوال ،بعدش جُل

چول و چش پاره و چپّه و کجه
رواس و شاشه و شبرو و کُلجه

قل قیچ،کوله باد،مِجری و رِشقند
دولوجّی و دولوم،سیزون و پَشبند

خرسول و خَرّه و پِشک و خَسیلک
غِلاغ و غُپ و غین و قِرتینک

قودّه و قوده و تِنگس و جِزّه
زردم بقک، قلنگوشک و جغه

کیلبیتکان در آوه جوجه تیغی است
ترتیزک هم در اینجا سبزی شاهی است

جومک،کاسه بود،ترشنه،یک کم
هیمه،هیزم بُود غصّه،همان غم

زیسمون،حامله،ارش،نوعی نخ
شبرو،ورنی و زمهریر بُوَد یخ

بُزمُک و خالک و حصار و پال پال
کومبس وحُرم و خَردخورد و بعدش گال

دگیش ،تعویض بود کُلّه،سرفه
کَجه،لونه ی مرغ و حُجره ، غرفه

خسیلک،سبزه است،تنگس،نوعی چوب
درآوه جوی آب را گفته اند جوب

دخل دون را نخود و لوبیا گفت
در آوه آب لعنت معنی اش ،مفت

بگفتند حوله ی حمام قدیفه است
در آوه خشتک شلوار نیفه است

موریانه را مورینه بگویند
به دیوار گلی ، چینه بگویند

بچّه کوچک را آنجا گفته خالک
به چاله های کوچک ، گفته چالک

مورینه،هش هشی و پیش بخاری
هرشت و کوله باد و سنتّایی

هنوزم بعضی از مردم آوه
دریده را میگویند چش پاره

هزاران و هزار کلمه و واژه
که جملگی بودند رایج در آوه

تمام این کلمات ماندگارند
هنوزم بعضی شان کاربرد دارند

داوود”طالبی شاعر این شعر
خودش گوید که این شعر است و نیست سحر

 

 

 

 

مطالب مرتبط

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *