چند سالی است که بعد از اتمام آزمون کنکور، با خبرهایی از خودکشی دانشآموزان پشت کنکوری که در این آزمون سر نوشت ساز موفق عمل نکردهاند مواجه میشویم. جوانانی که هنوز بهار بیستمین سالگرد زندگیشان را تجربه نکرده اند، با اولین شکست زندگیشان قافیه را باخته و مردن را به زندگی ترجیح میدهند!
این در حالی است که برگزاری کنکور در سال جاری با حواشی زیادی رو به رو بود چرا که این آزمون سرنوشت ساز بارها به تعویق افتاده بود، همین موضوع استرس بیشتری را به دانشآموزان پشت کنکوری تحمیل کرد و پیش از این شاهد موج اعتراضات آنها بودیم.
این در حالی است که بعد از برگزاری کنکور، روز 5 شنبه، خودکشی یک دانشآموز نخبه نوجوان جامعه را غافل گیر کردو برای بار دیگر شدت استرس و اضطرابی که دانشآموزان برای آزمون کنکور متحمل میشوند را هویدا ساخت.
خودکشی دانشآموز ممتازبعد از کنکور خبر کوتاه بود و جانگداز، پسر ۱۹ ساله که همه تلاشش را کرده بود در کنکور ریاضی موفق شود، وقتی آزمون را خراب کرد تصمیم گرفت به زندگیاش پایان بدهد. ساعت ۱۸ روز پنجشنبه گزارش مرگ پسری ۱۹ ساله به قاضی ساسان غلامی، کشیک جنایی پایتخت اعلام شد. با حضور تیم تحقیق در محل حادثه معلوم شد پسری ۱۹ ساله خودش را از پشت بام ساختمانی چهارطبقه به پایین انداخته و جان باخته است. در بررسیها مشخص شد که او دانشآموزی ممتاز و معدل دیپلمش5/19 بوده است. او یک سالی بود که خودش را در خانه حبس کرده و درس میخواند تا در رشته دلخواهش قبول شود و بالاخره روز کنکور رسید و وی سر جلسه امتحان که روز پنجشنبه برگزار شده بود حاضر شد. اما ظاهرا او در کنکور موفق نبوده و نتوانسته بود آنطور که دلش میخواست به سوالات پاسخ بدهد. همین مسئله باعث ناراحتی او شده و پس از آزمون و بازگشت به خانه به پشت بام رفته و تصمیم هولناکش را عملی کرده بود.
بر اساس این گزارش، وسایلی که وی با خودش به سر جلسه کنکور برده بود مانند مداد و پاکن و… در پشت بام پیدا شد و در این شرایط قاضی جنایی دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی و انجام تحقیقات بیشتر را صادر کرد.
این خبر جامعه را با شوک بزرگی مواجه ساخت و با واکنشهای کاربران فضای مجازی مواجه شد. با این حال باید دید چه عواملی در شکلگیری این نوع خودکشیها موثر هستند؟
خانوادهها بیشترین تقصیر را دارند امیر محمود حریرچی، جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی در این خصوص به آفتاب یزد گفت:
« متاسفانه این روزها شاهدیم که عمده خودکشیها در رده سنی جوانان و نوجوانان است و در نوجوانان اکثر این خودکشیها به دلیل شکستهای تحصیلی است، این موضوع را بیشتر در پسران هم شاهد هستیم. دلیل آن هم این است که خانوادهها از زمان به دنیا آمدن فرزند و بعد از شروع مقاطع تحصیلی او را درگیر چیزی کردهاند که به آن کارنامه میگوییم.
بعد هم به آنها این موضوع را تحمیل کردهایم که آینده و موفقیتشان در گرو موفقیت در کنکور است به همین دلیل آنها را مجاب کردهایم که کلاسهای درسی متعدد بروند و حتی در اوقات فراغت هم درس بخوانند.
این روال سبب شده تا جوانی و نوجوانی آنها تلف شود. این در حالی است که آینده شغلی هم برای این افراد با تحصیلات وجود ندارد چرا که معمولا اکثر نخبگان از کشور خارج میشوند و کسانی هم که باقی میمانند تحصیل کردگان بیکاری هستند که مجبورند در نهایت در اسنپ کار کنند.»
او در ادامه افزود:
« خانواده در این مسئله بیشترین تقصیر را دارد چرا که نا آگاهانه فرزندش را دچار چالشهایی میکند که نتیجهای جز اختلالات روانی مثل افسردگی و اضطراب برای او ندارد. خانوادهها فکر میکنند که همه زندگی فرزندشان به دانشگاه ختم میشود و استعداد و علاقه او را کاملا نا دیده میگیرند چرا که معتقدند هر کس رشته تجربی میخواند باید پزشک شود، هر کس انسانی میخواند باید وکیل شود و هر کسی که ریاضی فیزیک میخواند باید مهندس شود! سرمایهگذاری که خانوادهها انجام میدهند به جای اینکه در جهت افزایش اعتماد به نفس و کارایی فرزندانشان باشد در جهت سرکوب و نادیده گرفتن استعداد آن هاست.»
این جامعه شناس تاکید کرد:
« البته این را هم نمیتوان چشم پوشی کرد که جامعه هم تا حد زیادی در این امر مقصر است چرا که ارزیابی جامعه این روزها یا به دارایی افراد است یا به تحصیلاتشان! این در حالی است که هیچ یک از این دو مسئله ارزش محسوب نمیشود.
در کشور ما اگر یک جوان تحصیلات نداشته باشد آدم ناموفقی است که در زندگی شکست خورده است، در حالی که تحصیل کردههای ما هم در پائینترین شغلها مشغول به فعالیت هستند. تنها در کشور ما است که چنین چیزهایی وجود دارد و چنین نظام آموزشی را در هیچ کشور دیگری شاهد نخواهید بود.
مسئولین ما هم در این موضوع مقصر هستند، تب دکتر شدن در بین مسئولان به صورت نا خودآگاه جامعه را به سمت مدرک گرایی سوق میدهد. همه اینها سبب میشود تا نوجوان وقتی در کنکور شکست میخورد احساس بیارزشی کند و احساس کند در هیچ مرحله دیگری از زندگیاش موفق نخواهد بود. نوجوان فکر میکند خانواده را نا امید کرده و حاصل چنین احساسهایی چیزی جز یاس و در نهایت خودکشی نخواهد بود.»
او در خصوص تاثیر آموزش و پرورش در این موضوع گفت:
« واقعیت این است که ما در کشور چیزی به عنوان پرورش نداریم چون اگر پرورش وجود داشت با چنین مسائلی رو به رو نمیشدیم.
آموزش و پرورش ما به یادگیری اهمیت نمیدهد و چیزی که در حال حاضر حاکم است محفوظات است که فقط میخواهند دانشآموزان را حفظ کنند. این در حالی است که در تمام دنیا در حال حاضر هوش هیجانی و طریقه بر قراری ارتباط بین افراد حرف اول را میزند. مدارس باید استعداد دانشآموزان را بیابند نه اینکه آنها را وارد چالشی به نام کنکور کنند.»
عواقب جبران ناپذیر روحی و روانی کنکور محمد رضا نیک نژاد، کارشناس آموزشی در خصوص نقش آموزش و پرورش در خودکشیهای کنکوری به آفتاب یزد گفت:
« در خصوص کنکور همه چیز به مافیای کنکور و کسانی که در این امر منتفع میشوند بر میگردد چون اینها حساسیت بیش از اندازه را در خانوادهها و دانشآموزان رواج میدهند.
همین حالا سوالات کنکور اصلا به اصل مقوله درسها نمیپردازد بلکه معمولا از پاورقیها و مسائلی مطرح میشود که دانشآموز را سر خورده و نیازمند به کلاسهای کنکور کند. البته در حال حاضر به دلیل دانشگاههای پولی یک بخش زیادی از داوطلبین کنکور و خانوادههای آنها از حساسیتهای این آزمون رد شدهاند اما بخش 30 درصدی از داوطلبان هستند که روی رشتهها و دانشگاههای برند با یکدیگر رقابت دارند و حساسیتهای کنکور را متحمل میشوند.»
او در ادامه افزود:
« شدیدترین فشارهای کنکور به شکل خودکشی رخ نمایی میکند اما خیلی از این داوطلبان آسیبهای روحی میبینند که شاید تا پایان عمر آنها را رها نکند.
این پیامدها ماندگار است و تا زمانی که حساسیت زایی که در مسئله کنکور وجود دارد و منافع مادی و غیر مادی افراد را تامین میکند از بین نمی رود و ما همچنان شاهد چنین مسائلی خواهیم بود. این در حالی است که حتی اگر یک نفر هم در این شرایط و به دلیل کنکور جانش را از دست بدهد یک فاجعه است.ما نمیتوانیم از نوجوان خرده بگیریم که چرا در خصوص این مسائل دچار چالش میشود، چون جامعه، مدرسه و حتی رسانه ملی درخصوص کنکور حساسیت زایی میکند.در چنین شرایطی بدون شک ما با عواقب روحی و روانی کنکور که شدیدترین آن خودکشی است مواجه خواهیم بود.»
مافیای کنکور هر سال آسیبهای جبران ناپذیری را به دانشآموزان وارد میسازد اما هیچ یک از مسئولان عواقب روحی و روانی آزمون سرنوشت ساز کنکور را نمیبینند و همچنان هر سال بر برگزاری آن تاکید میکنند.