نام و نام خانوادگی : منصور پازوکی متولّد : بیستم دی ماه 1348
تحصیلات : کارشناس تاریخ
1365: آغاز تحصیل دردانشسرای تربیت معلّم آیت الله مشکینی ( قلعه نو املاک ) و خدمت در آموزش و پروش
1369: فارغ التحصیلی در دوره چهار ساله دانشسرای تربیت معلّم آیت الله مشکینی ( قلعه نو املاک )
1395: افتخار نائل شدن به کسوت بازنشستگی در آموزش و پرورش
متاهل : همسر سرکار خانم لیلا احمدی پازوکی تحصیلات کارشناس آموزش ابتدایی
فرزندان : آقای محمّد ( نصرالله ) پازوکی فوق دیپلم معماری
سرکار خانم مریم پازوکی فوق دیپلم زبان ، کارشناس آموزش ابتدایی
داماد: آقای امیر حسین شریفی فوق دیپلم مکانیک
یگانه نوه ارجمند: سورنا شریفی دو و نیم ساله
نام پدر: مرحوم حاج محمد اسماعیل پازوکی
نام مادر:سرکار خانم زهرا پازوکی
برادران : شهید عالی مقام و آسمانی نصرالله پازوکی ، حاج ناصر و مرحوم زنده یاد مسعود پازوکی
خواهران : سرکار خانم بهجت ( مرضیه ) پازوکی همسر شهید والا مقام علّی مظفّر
سرکار خانم ناهید پازوکی
*دفاع مقدس همه چیز ماست ، شهدا – ایثارگران و یادگاران آن دوران نماد غیرت ، ناموس پرستی و معرفت واقعی هستند.
*شهیدان محمد دهقانی ( دایی بزرگوار ) ، علی مظّفر ( شوهر خواهر ) و پاره تنم نصرالله ( برادر ) آیینه تمام قد ولایت پذیری و عشق بودند .
*ضمن تاسی به فرامین رهبر معظم انقلاب تا پای جان بایست در راه ترویج سیره ی شهدا و پایمردی در این راه خونرنگ بکوشیم .
*سعی داشته و دارم در زندگی از تمامی افراد راه و رسم زندگی را بیاموزم ، ضمن ادای احترام به روح پر فتوح پدر بزرگوار و دعای خیر و طول عمر با عزّت
برای والده ی محترمم و سایرین معتقدم هیچ گزینه ای به اندازه منش و روش همشیره ام همسر شهید بزرگوار علی مظفّر در زندگی ام موّثر نبوده است ،
شخصی که توانست « زینب ( ع ) گونه » فرزند 9 ساله ی مقارن با شهادت پدر را با تربیت صحیح و بدون کمک « غیر » موفق به طیّ مدارج علمی نموده
بستر معرفی ایشان به « اَبر » نخبه ای در گروه پزشکی و دارنده رتبه اوّلین در رشته دندانپزشکی اطفال در شرق استان را فراهم نماید .
*بنده از سال 94 تا 96 مدیریت مدرسه ” علم و ادب ” را عهده دار و از سال 97 با تغییر نام مدرسه مذکور به دبستان ” منصور ” مدیریت تام الاختیار این مرکز
آموزشی غیر دولتی را عهده دار شدم که این امر تاکنون تداوم دارد .
*در این دبستان آموزش 12 نفر از همکاران بسیار ارزشمند بنده با معدّل تحصیلی لیسانس مسئولیت آموزش بیش از 110 نفر از دانش آموزان عزیز را عهده دار
و تراکم دانش آموزی در این دبستان بین 15 تا 24 نفر می باشد . خاطر نشان می شود به جهت ایجاد فضای پرورشی برای نونهالان مهد کودک ما نیز دارای
فعالیت ویژه می باشد.
* با تمام احترام محضر شخصیت حقیقی همکار محترم و ریاست محترم اداره آموزش و پرورش محمد آقای سیلسپور معتقدم پذیرش این مسئولیت از
سوی وی فرصتی بود برای اثبات شایستگی های فردی و شغلی ایشان و سایر فرزندان بومی شهرستان ، که دهها بار متاسفانه به بار ننشست .
*علیرغم آنکه بیش از 30 اوّل مهر و آغاز سال تحصیلی را دوران خدمتم در حوزه آموزش و پرورش تجربه نموده ام این روز کماکان برایم حسّی سرشار از
طراوت که مولّد اندیشه ناب است را تداعی می نماید .
*سعی وافرم درحوزه فعالیت های آموزشی مبتنی بر نوآوری و گذار از روش های منسوخ بوده علاوه بر آنکه همکاران را نسبت به انجام مطالعه آزاد
ترغیب می نمایم خود نیز از انجام این امر غافل نمی باشم .
* از نظر بنده پرورش بر آموزش ارجحیت داشته و تربیت هم بر تعلّم مقدّم است.
* چنانچه سواد رسانه ای را منظور و در بازآموزی آن به دانش آموزان و خانواده های آنان کوشا باشیم می توان فضای مجازی را از تهدید به فرصت تبدیل و
موجبات بهره مندی از مزایای آن را برای نسل جدید فراهم آورد.
*درصورت بازگشت به گذشته باز مسیر در آموزش و پرورش و شغل شریف معلّمی را بر خواهم گزید ، طبیعی است علایق انگیزشی این شغل می تواند بر
ناملایمات و تنگناها غلبه نماید.
* یادم هست یک بار شهید بزرگوار خلیل شیرازی بسیار دیر وقت وارد دفتر تبلیغ سابق شد و دید علیرغم گذشت پاسی از شب ، شهید نصرالله با وجود
خستگی مشغول کار فرهنگی است ؛ وی را خطاب قرار داده می گوید پس کی می خواهی بخوابی ؟
شهید نصرالله پاسخ می دهد خلیل جان بایست شب و روز برای انقلاب کار کرد و خواب معنایی ندارد .
*قاطعانه می گویم که خروجی دفتر تبلیغ سابق با حضور امثال شهیدان نصرالله و خلیل با یک دستگاه فتو استنسیل و یک ” دستگاه اورهد ” و تعدادی بچه
عاشق کار مثل ،شهید محمد دهقانیان ،شهید رضا ذوالفقاری ،شهیدان رحیم و مجید رحیمی ،شهید محمود پازوکی ، مرحوم امیر رحیمی ،جواد اوگنج ،ناصر
پازوکی ( مرحوم قدرت الله ) ، خود شما ( رضا عرب ) ، و … ، اگر بیشتر از فعالیت های فرهنگی متعدّد شهرستان نبوده باشد کمتر نیست.
*بر اساس مُفاد ابلاغی کارشناسی شده مندرج در بخشنامه های بالا دستی اداره آموزش و پرورش شهرستان از سوی اداره کل و اداره نوسازی مدارس و به
استناد راهبرد متداول برای مثال قرار است در مدرسه شمس الشموس تاکید می کنم به جهت « افزایش و ارتقاء کیفیت بخشی آموزشی » فضای
آزمایشگاهی ،سالن اجتماعات و … ، و 10 کلاس دیده و تجهیز شده است ؛ بر اساس استاندارد در نظر گرفته شده 10 کلاس مذکور با سرانه 25 نفر دانش آموز
باید به فعالیت آموزشی بپردازد ، مسئولان محترم اداره آموزش و پرورش شهرستان و طبیعتاً رئیس محترم این اداره بفرمایند:
_در این مدرسه باید براساس یک محاسبه سرانگشتی 250 نفردانش آموز اشتغال به تحصیل داشته باشند در صورتی که شواهد بیانگر آن است که درسال
جاری 550 نفر مشغول به تحصیل هستند ، طبیعی است عدول از شرایط استاندارد دیگر فضاها مانند آزمایشگاه و … ، تاکید می کنم « تحدید » فضاهای
منظوره شده مصوّب و الحاق آن به کلاس های درس افزایش تقریبی و 60 درصدی دانش آموزان ؛ شرایط پذیرش دانش آموزان برای تحصیل را در این مدرسه
و نمونه مشابه دیگر فراهم آورده است .
_آیا حضور و حجم این تعداد دانش آموز با اهداف اولّیه ابلاغی در خصوص مدارس یاد شده منافات ندارد ؟
_اینکه بیان شود این تراکم به جهت تعدّد بالای دانش آموزی شهرستان در پاکدشت همه گیر و اجتناب ناپذیر همچنین در قریب مدارس مشهود است از
سوی ناظرین به هیچ عنوان قابل پذیرش و ناخواسته توهین به شعور آنان تلقی می گردد، چرا که دیگر مدارس مورد اشاره دولتی بوده و از سبد حمایتی
منتفع نمی شوند.
_این مدرسه و نمونه مشابه دیگ آن مدرسه « شهدای صمدیان » قرار است که با برگزاری مزایده و تعیین قیمت کارشناسی تحویل متقاضیان شود که در
اینجا اصل موضوع رعایت ولی متاسفانه از آنجا که به نظر می رسد اداره آموزش و پرورش شهرستان دستورالعمل خاصی را جهت هدف اصلی که همان
ارتقاء بخشی کیفی آموزش و … ، به فرد پیروز مزایده ابلاغ ننموده و از سویی افراد نیز در دیگر وجه موضوع پیروزی در رقابت مربوط به پروسه مزایده را
مدّ نظر قرار می دهند به یکباره از آنجا که قرار است هزینه ها را به هرشکل ممکن پرداخت نمایند به ناگاه شاهد آن هستیم آنچه حلقه مفقوده این
داستان لقب می گیرد چیزی نیست جز ارتقاء کیفیت آموزش ، نادیده گرفتن سهم آموزشی تحصیلی دانش آموزان و عدم رضایت مندی مربیان و معلّمان
این نوع مدارس.
_به لطف خداوند متعال تخصیص های خوبی بر اساس قانون و در قالب کیفیت بخشی به این مدارس از سوی اداره کل در اختیار اداره آموزش و پرورش
شهرستان قرار داده می شود ، آیا به نظر نمی رسد با اِعمال مقداری دقّت عمل بیشتر می توان شرایط موجود را به شرایط مطلوب قرار داد که انتفاع کیفی
تحصیلی دانش آموزان که محور اصلی این بحث هستند برآورده شود ؟
بر اساس شنیده ها شرایط موجود به حدّی با اهداف اولّیه تاسیس مدارس اینچنینی مطابقت ندارد که شخص محترم مسئول آوزش و پرورش عدم رضایت
مندی خود را به انحایی بازگو می نمایند.
*شهر ما از منظر تعدّد مراکز خمات رسانی به خانواده بزرگ همکاران آموزش و پرورش ( شاغلین ارجمند – بازنشستگان گرامی ) اگر چه در سطح بسیار
مطلبوبی قرار ندارد امّا می توان از همین تعداد مراکز مانند ارودگاه توچال ، کانون فرهنگی به بهترین نحو استفاده لازم را به نظر آورد ، آیا واقعاً بینی و بین
الله چنین است ؟
*چرا اداره ای که قرار است اتاق فکر آموزش و فرهنگ شهرستان باشد که حق هم چنین است هیچ جاذبه ای برای حضور دیگر افراد توانمند دیگر ندارد ؟
آیا حضور دیگر افراد متخصص در کنار سایرین موجود نمی تواند مسئول محترم اداره را به اِجماعی فوق روش های موجود در راه تدوین راه و روشهایی که در
ابتدایی ترین شکل آن انتفاع دانش آموزان و همکاران است برساند؟
*با صراحت هرچه تمام معتقدم که عزیزان فرهیخته و بچه های سراسر معرفت و عالی محلّه ام( پلشت که در اینجا به جهت تنویر اذهان و اشاره به جغرافیای
شهرستان ذکر نامش اجتناب ناپذیر است ) به استناد سبقه ی موجود و آمار متقن ، جزو سرآمد و کارآمدترین فرزندان پاکدشت می باشند که متاسفانه تنها
تنها سهم متصوّره برای آنان از سوی برخی « صرفاً لیدری و در نقش پیاده نظام ظاهر شدن در تمامی ادوار انتخاباتی گذشته منظور و تدوین گردیده است» .
*به عنوان کسی که بیش از 30 سال است در مقطع ابتدایی تدریس داده و با سبک نمره دادن به روش توصیفی آشنا هستم و از سویی با تمام ارادتی که
به زحمت کشان واقعی شهرم قائل هستم از میان نمرات نیاز به تلاش ، قابل قبول ، خوب و خیلی خوب به فرماندار محترم و از خانواده معزّز شاهد خوب ،
و اگر به عنوان یک شهروند قرار باشد صاحب رای تلّقی گردم نمرات دیگر دوستان انتخابی و انتصابی شهر عزیزمان از هر حیث برایم مشخص و آنان را نزد
خود محفوظ می دارم .
*به لطف خدا دوستان مدّعی هستند در انجام امور عمرانی شهرستان بسیار موفق بوده اند قبول ، امّا خدا وکیلی با یک پروژه مثل آسفالت که البته هم از اهمیّت
خاصی هم برخودار است بایست این همه عکس گرفت ؟
*در روزگاران نه چندان دور که داشتن مراکز آموزشی ، بهداشتی درمانی و …،جزو آمال و آرزوهای انتزاعی قراء همجوار محسوب می گردیده است محله ی
ما دارای « بخشداری » ، « بیمارستان چند ده تختخوابه » ، « آموزشگاه فریس تحت پوشش مراکز عالی » ، « یکی از دو دبیرستان مستقر در شهرستان » و
حتی « بانک صادرات » و برای مثال « اداره پست » بوده است ، نمی دانم چرا و به چه علّت خواه « عامدانه و شاید با غلظت بسیار کمِ غیر تعمّدی »
” انتقال ” آن از محله شهید پرور و مهد علم ما به دیگر نقاط صورت گرفته است .
*مسئولیت پاسخگویی استحاله و تغییر وضعیت مکان هایی چون قلعه سنتی قدیم ( چهار هکتاری ) و … به موجود با چه افراد و … ، است ؟
*برای ما نوجوانان و جوانان هم نسل من شنیدن نام مرحوم « علی جهانشیری » مساوی است با پهلوانی که با جان و دل زندگی ، دارایی و وجودش را
برای ورزشکار نمودن ما هزینه کرد و ” به پای ما سوخت ” .
