جمعه 07 اردیبهشت 1403 - Friday 26 April 2024

ترکیه و ایده ارتش مشترک اروپا

ترکیه و ایده ارتش مشترک اروپا

    روابط ترکیه با آمریکا و اروپا در مسیری قرار گرفته که در صورت احتمال ایجاد ارتش دفاعی مشترک اتحادیه اروپا، حضور نظامیان تحت امر آنکارا در چنین نیرویی، دور از ذهن به نظر می رسد.

    به گزارش تسنیم، تصمیمات و سخنان جدید سران اتحادیه اروپا، نشان دهنده این است که ایده قدیمی تاسیس یک نیروی دفاعی مشترک، همچنان پابرجا است و اتفاقاً این ایده، حالا طرفداران بیشتری دارد.

    به تازگی جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اولین متن پیش‌نویسی را با سرفصل «قطب‌نمای استراتژیک» به دیپلمات‌های اروپایی ارائه داده که در واقع، چیزی نیست مگر دکترین نظامی و دفاعی جدید اتحادیه اروپا.

    حالا سوال اینجاست: ترکیه که همواره خود را به عنوان یک کشور اروپایی تعریف کرده و عضو ناتو نیز هست، چه نگرشی به ایده ارتش مشترک اروپا دارد؟

    آیا ناتو کافی نیست؟

    جوزپ بورل که به عنوان نماینده عالی در سیاست خارجی و امور امنیتی و هماهنگ کننده‌ اصلی سیاست خارجی اتحادیه اروپا شناخته می شود، در متن پیشنهادی خود و در بخش پیشگفتار آن، معتقد است که «در خطر بودن اتحادیه اروپا»، موضوعی نیست که تبیین آن، به استدلال و مثال آوردن نیاز داشته باشد.

    بورل در این مورد گفته است: «همه تهدیدهایی که ما با آنها روبرو هستیم، روز به روز در حال تشدید هستند. واقعیت این است که پتانسیل دفاعی تک تک کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای مقابله با این همه تهدید به تنهایی کافی نیست و اتفاقاً ظرفیت های دفاعی ما، رو به کاهش است.»

    اما چرا در شرایطی که اعضای اتحادیه اروپا مهمترین اعضای پیمان نظامی ناتو هستند، نیاز به تاسیس یک ارتش مشترک جدید به عنوان یک استراتژی حیاتی و پرهزینه، مطرح شده است؟

    در پاسخ باید گفت:

    1.تجارب دوران زمامداری دونالد ترامپ در آمریکا، اتحادیه اروپا را به شدت نگران کرد. چرا که او با طرح شعار «اول آمریکا، بعد دیگران» علاوه بر بی اعتنایی به ائتلاف با اروپا، در کمال خونسردی، ناتو را تحقیر کرده و از همه پرسید: اصلاً چه نیازی به حفظ این ائتلاف پرهزینه وجود دارد؟

    2.فرانسه و ترکیه به عنوان دو کشور عضو ناتو، عملاً در ساحل لیبی تا مرز درگیری نظامی پیش رفتند و این واقعه نشان داد که تنازع منافع سیاسی در ناتو، بسیار جدی تر از آن است که همه را در زیر یک سقف، گرد هم بیاورد.

    3.مواضع تند دو عضو دیگر ناتو یعنی ترکیه و یونان، مقامات اتحادیه اروپا را با این واقعیت روبرو کرد که در برابر قدرت بزرگی به نام روسیه و متفقین آن همچون بلاروس، نمی توانند روی شرکایی همچون آتن و آنکارا حساب باز کنند.

    4.خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، تنها به معنی کاهش قدرت اقتصادی اروپا نبود و در عین حال، خروج یک ارتش قوی و مدرن از این گروه بود و در نتیجه اتحادیه بخشی از خون و توان خود را از دست داد.

    ترکیه، اروپا و قره باغ

    اگر چه ترکیه با فروش پهپاد به اوکراین و اتخاذ مواضع روشن در مورد جزیره کریمه، عملاً در کنار اروپا ایستاد، اما در سوی دیگر منطقه یعنی در جنوب قفقاز، اروپایی ها را رها کرده و به  پوتین پیوست.

    در ماجرای جنگ قره باغ، ترکیه به عنوان یک طرف اصلی به میدان آمد و حمایت زمینی و پهپادی ارتش ترکیه از علی اف، معادلات را تغییر داد.

    رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه بارها در سخنان خود، مقامات اتحادیه اروپا را به بی توجهی و ناتوانی در حل معضل قره باغ متهم کرد و نشان داد که در همراهی با روسیه و جمهوری آذربایجان، هیچ علاقه ای به حفظ رفاقت با گروه مینسک ندارد.

    بر پایه گزارش رویترز، این «قطب‌نمای استراتژیک» به چارچوب استراتژیک ناتو شباهت دارد و حتی اهداف اتحاد ناتو و ارتش اروپا را نیز مشخص کرده است.

    فاکتور مهم اس 400

    یکی از مهم ترین مبانی اختلافات و تنش های سیاسی و دفاعی بین ترکیه و آمریکا در چند سال گذشته، خرید سامانه موشکی اس 400 از روسیه بوده است.

    در بحبوحه اوج گیری بحران سوریه، ترکیه از متفقین خود خواست، سامانه های پاتریوت را به شکل امانی در اختیار آنکارا بگذارند. بدون تردید در همان مقطع نیز، ترکیه به شکل جدی و حیاتی، نیازی به پاتریوت نداشت. اما اردوغان امیدوار بود که نصب موشک های امانی، واشنگتن را راضی کند که در دوران اقتدار اوباما، سامانه پاتریوت را به ترکیه بفروشد. اما چنین نشد.

    آلمان، ایتالیا و هلند، موشک های خود را به شکل امانی و موقت در اختیار ترکیه گذاشتند و پس از مدتی آنها را بیرون  بردند، اما ترکیه در مسیر خرید پاتریوت با آمریکا به توافق نهایی نرسید و با خرید سامانه اس 400 روسی، آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا را متعجب کرد. در نتیجه از آن مقطع تاکنون، اس 400 بر کلیه روابط ترکیه با آمریکا و اروپا سایه انداخته و تبعات سیاسی و اقتصادی فراوانی به همراه آورده است.

    ترکیه و قبرس

    به جرات می توان گفت، اختلاف بر سر سرنوشت قبرس، به شاه بیت اختلافات ترکیه و اتحادیه اروپا تبدیل شده است. مذاکرات دو سال اخیر نشان داده که حتی وساطت انگلیس، آمریکا و سازمان ملل نیز نتوانسته منجر به کوچکترین توافقی بین ترکیه، قبرس و یونان شود.

    یونان و قبرس هر دو عضو رسمی اتحادیه اروپا هستند و در ماجرای پرونده قبرس، با تمام توان، در جبهه مقابل ترکیه قرار گرفته اند.

    آمریکا، سازمان ملل، اتحادیه اروپا، یونان، قبرس و رژیم صهیونیستی، همگی بر این باورند که جزیره قبرس باید دارای دولتی یکپارچه باشد. اما ترکیه مصرانه از ضرورت به رسمیت شناختن دفاکتوی دولت مستقل جمهوری ترک قبرس شمالی حمایت می کند و این مساله بین ترکیه و طرف مقابل، به یک اختلاف سیاسی – امنیتی مهم تبدیل شده است.

    در نتیجه به دنبال عمیق شدن این اختلاف، آمریکا پس از سه دهه، یک بار دیگر حمایت تسلیحاتی از قبرس را از سر گرفته، مواضع نظامی خود در یونان را مستحکم تر کرد، نفوذ رژیم صهیونیستی در قبرس و یونان، بیشتر و بیشتر شد و ترکیه نیز برای برگزاری رزمایش نظامی در شرق مدیترانه، به جز شرکای ناتویی، با پاکستان، قطر و جمهوری آذربایجان همراه و همقطار شد!

    توجه عینی و واقع بینانه به مواردی که برشمرده شد، می تواند چنین پیش بینی روشنی ارائه دهد که اختلافات سیاسی و تنش بر سر مسائل مهم بین ترکیه و اتحادیه اروپا، بیش از اشتراکات است.

    تنازع منافع و مبانی متضاد رویکردهای ترکیه و اروپا، بسیار مهم تر از آن است که به توسعه روابط دفاعی و هماهنگی امنیتی مشترک، فرصت دهد. روابط ترکیه با آمریکا و اروپا در مسیری قرار گرفته که در صورت احتمال ایجاد ارتش دفاعی مشترک اتحادیه اروپا، حضور نظامیان تحت امر آنکارا در چنین نیرویی، دور از ذهن به نظر می رسد.

    انتهای پیام/

    مطالب مرتبط

    پاسخ دادن

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *