یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 - Sunday 05 May 2024

سیدعلی میرموسوی از تغییرات جهان، پس از پاندمی می گوید : اتحادیه اروپا در معرض شکست

سیدعلی میرموسوی از تغییرات جهان، پس از پاندمی می گوید : اتحادیه اروپا در معرض شکست

*اسلاوی ژیژک فیلسوف چپ‌گرای اسلوونی از ظهور «بربریتی جدید با چهره انسانی» اظهار نگرانی کرده است؛ « اقدامات بقای بی‌رحمانه با تأسف و حتی همدلی اجرا می‌شوند، اما با عقاید کارشناسانه قانونی می‌شوند».

*استفان والت معتقد است ویروس کرونا تغییر قدرت و نفوذ از غرب به شرق را تسریع می‌کند.

*اکنون چین می‌تواند دولت پلیس دیجیتالی خود را به عنوان الگویی از موفقیت در برابر پاندمی بفروشد.

 

 

 

دکتر میرموسوی میگوید:

اتحادیه اروپا در این مقطع بیش از هر زمان، در معرض واگرایی و چه بسا شکست قرار گرفته است. مواجهه ناگهانی با این اپیدمی دولت‌های عضو را به بستن مرزها کشاند و در لاک خود فرو برد. او معتقد است اکنون چین می‌تواند دولت پلیس دیجیتالی خود را به عنوان الگویی از موفقیت در برابر پاندمی بفروشد.

شیوع اپیدمی، تغییراتی را در توازن قوا و بلوک‌بندی‌های جهان به دنبال خواهد داشت، عمده‌ترین این تغییرات در حوزه بین‌الملل را چه می‌دانید؟

بی‌تردید بحران جهانی پدید آمده در سایه شیوع پاندمیک کرونا تغییر در نظم جهانی را در پی خواهد داشت.

هنری کسینجر در همین راستا تاکید کرده است، که حاکمان باید آماده نظم جهانی پسا کرونایی باشند. موضوع داغ بحث در بسیاری از اتاق فکرها این است که کدام یک از آمریکا و چین به عنوان رهبر جهان پسا کرونایی ظاهر می‌شوند. در واقع پاندمی به رقابت بر سررهبری جهانی تبدیل شده است و دولت‌هایی که به طور موثر به بحران پاسخ دهند، برنده این رقابت خواهند بود.

 

استفان والت، نظریه پرداز روابط بین الملل هاروارد، احتمال موفقیت چین را می‌دهد. او به نشریه سیاست خارجی گفته است:

«ویروس کرونا تغییر قدرت و نفوذ از غرب به شرق را تسریع می‌کند. کره جنوبی و سنگاپور بهترین واکنش را نشان داده‌اند و چین نیز با وجود اشتباهات اولیه، به خوبی موفق شده است. واکنش دولت‌ها در اروپا و ایالات متحده بسیار تردیدآمیز بوده و احتمالاً قدرت برند غربی را تضعیف می‌کند.»  

تنها چیزی که این احتمال را تضعیف می‌کند، این است که چین با وجود بهره‌مندی از اقتصادی نیرومند و چه بسا برتر، از دیگر شرایط لازم برای این رهبری برخوردار نیست.

چین هم از نظر سطح علم و دانش و هم از نظر ارزش‌های مدرن بشری به ویژه آزادی، دموکراسی و حقوق بشر در جایگاهی نیست که بتواند موقعیت خود را در رهبری جهانی تثبیت کند. جز این که در جهان پساکرونایی جایگاه امنیت و آزادی از نظر اهمیت به گونه‌ای جابجا شود که مزیت نسبی چنین ارزش‌هایی از بین برود.

 اتحادیه اروپا در این مقطع بیش از هر زمان، در معرض واگرایی و چه بسا شکست قرار گرفته است. مواجهه ناگهانی با این اپیدمی دولت‌های عضو را نخست به بستن مرزها کشاند و در لاک خود فرو برد.

این اقدام واگرایانه چشم‌انداز همکاری را تیره کرد. از سوی دیگر افزایش شدید آمار مبتلایان و کشته شدگان در برخی کشورها مانند ایتالیا و اسپانیا، ناتوانی مالی آن‌ها را تشدید و به بدگمانی درباره کوشش برای احیای یوروباند در راستای تامین بدهی‌های این کشورها، دامن زد. این بدگمانی که از سوی هلند طرح شد، تنش بین شمال و جنوب  اتحادیه اروپا را بیشتر کرد.  این تنش به ویژه زمانی شدت یافت که مامورین گمرک آلمان، ارسال بسته‌ای بزرگ از ماسک‌ها به ایتالیا را متوقف کردند. درست در همین زمان کامیون‌های روسی که دارای تجهیزات امدادی بودند از خیابان‌های رم عبور کردند و میلیون‌ها ماسک از چین ارسال شدند.  

جوزپ بورل، رئیس امور خارجه اتحادیه اروپا، در واکنشی خوش‌بینانه اظهار داشته است:

«بعد از اولین مرحله واگرایی تصمیمات ملی، اکنون وارد مرحله‌ای از همگرایی می‌شویم. جهان در ابتدا با روشی ناهماهنگ با بحران روبرو شد، بسیاری از کشورها علائم هشدار دهنده را نادیده گرفته و به تنهایی می‌رفتند. اکنون مشخص است که تنها راه، خروج از آن با هم است». با وجود این گفتمان اتحادیه اروپا اینک با دشواری جدی در مورد چگونگی تأمین بودجه نجات اقتصادی این اتحادیه روبرو است. کشورهای عضو اتحادیه با کاهش بی‌سابقه نرخ رشد اقتصادی روبرو شده‌اند.

برای مثال فرانسه در معرض رشد منفی ۸ درصد قرار گرفته است.  این بحران، همچنین آزمونی جدی برای ادعاهای رقابتی دولت‌های دموکراتیک و اقتدارگرا برای مدیریت بهتر بحران‌های شدید اجتماعی است.

جهان بار دیگر به شکلی جدی شاهد رویارویی آزادی و امنیت است. طرفداران آزادی نگرانند که این رویارویی به نفع اقتدارگرایان به پایان برسد.

اسلاوی ژیژک فیلسوف چپ‌گرای اسلوونی از ظهور «بربریتی جدید با چهره انسانی» اظهار نگرانی کرده است؛ « اقدامات بقای بی‌رحمانه با تأسف و حتی همدلی اجرا می‌شوند، اما با عقاید کارشناسانه قانونی می‌شوند».

اکنون چین می‌تواند دولت پلیس دیجیتالی خود را به عنوان الگویی از موفقیت در برابر پاندمی بفروشد.

چین برتری سیستم خود را حتی با افتخار نشان می‌دهد تا رای دهندگان غربی را به ترجیح امنیت بر آزادی متقاعد کند. نسل جدیدی از دیپلمات‌های چینی جوان و مدعی، برای اثبات برتری کشورشان به رسانه‌های اجتماعی رفته‌اند تا اتهام تقصیر را از افکار عمومی بزدایند و چین را به عنوان منجی جلوه دهند.

میشل دوکلوس، سفیر پیشین فرانسه که هم اکنون در انستیتو مونتاژ است، چین را به «تلاش بی‌شرمانه» برای نشان دادن پیروزی این کشور در برابر ویروس «برای ارتقاء سیستم سیاسی» خود متهم کرد. 

فرانسیس فوکویاما، که پیش بینی او از پایان تاریخ درست از آب در نیامد، می‌گوید: «خط اصلی تقسیم کننده در پاسخ مؤثر به بحران، استبداد را در یک طرف و دموکراسی‌ها در طرف دیگر قرار نمی‌دهد. عامل مهم تعیین کننده عملکرد، نوع رژیم نخواهد بود بلکه ظرفیت دولت و مهمتر از همه اعتماد به دولت است.» وی بر همین اساس از آلمان و کره جنوبی تمجید کرده است.

سومین تغییر در سیاست جهانی را می‌توان بازیابی اهمیت ناسیونالیسم دانست. گویا کرونا و جناح راست کشورهای غربی در این موضوع همداستان شده‌اند.

در سال‌های اخیر ناسیونالیسم جان تازه گرفته و با روند روبه رشدی روبرو بود. خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، شعار ترامپ مبنی بر بازگرداندن هژمونی آمریکا، ناسیونالیسم چینی و روسی همگی نیروهای گریز از مرکزی بودند که به نظر می‌رسد، سونامی کرونا آن‌ها را تقویت کرده است. 

منبع : مستقل آنلاین

 

 

مطالب مرتبط

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *