دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 - Monday 29 April 2024

گذر و نظری پیرامون ماهیّت ، دگردیسی و پیروان ” داعش” ( یادداشت ابوالفضل پازوکی دانشگاه بین الملل قبرس )

گذر و نظری پیرامون ماهیّت ، دگردیسی و پیروان  ” داعش” ( یادداشت ابوالفضل پازوکی دانشگاه بین الملل قبرس )

“رواپرس ” ، گروه سیاسی – بین الملل / کشور قبرس _ شهر « گیرنه » ابوالفضل پازوکی دانشجوی کارشناس ارشد روابط بین الملل دانشگاه بین الملل قبرس .

* بر عالمان و اندیشمدان راستین جهان اسلام است تا ضمن مبارزه عملی فکری ، قلمی با پدیده بنیادگرایی ، تشت رسوایی آنها را از بام تاریخ به پایین پرتاب نمایند.

*اگر ساختار سیاست به گونه ای باشد که همه افراد بتوانند در آن مشارکت داشته باشند و خود را بخشی از سیستم بدانند آنوقت کار این دست از گروه ها برای یارگیری سخت تر می شود.

 

 

خبر هلاکت ابوبکر البغدادی، خلیفه خود خوانده دولت اسلامی شام و عراق(ISIS)، توسط نیروهای ویژه ایالات متحده آمریکا در شمال غربی سوریه به عنوان یکی از مهمترین اخبار مطرح روزهای  است.

این خبر موجی از شادی ها و سرور ها را در سراسر جهان به ویژه در منطقه آسیای غربی یا همان خاورمیانه برانگیخت ، شاید این خبر بتواند تسلی خاطر آنهایی باشد که در چند سال گذشته از جانب این گروه تکفیری متحمل خسارت هایی شده بوده اند ولی خطر همچنان پابرجاست.

براستی، آیا مرگ سرکرده داعش پایان کار آن نیز خواهد بود؟ آیا نباید پیروان قسم خورده و وفادار این گروه را جدّی گرفت؟

آیا نباید از تاریخ آموخت که پایان یک رهبر صرفا به معنای پایان آن گروه نخواهد بود؟ آیا با کشتن اسامه بن لادن در سال ۲۰۱۱ القاعده هم نابود شد؟

 

 

 

 

قدرت های منطقه ای از جمله ایران، که فداکاری های بی شماری در پیکار با این پدیده شوم از خود کرد، باید هوشیار و آگاه باشند که این سازمان به احتمال بسیاری دست به تجدید قوا می زند و موجی جدید از ترور و وحشت را می افریند ؛ امّا پرسشی که به ذهن خطور می کند اینست که چرا گروهایی نظیر داعش کماکان در چشمان برخی هنوز دارای جذبه و شکوه هستند.

در جواب به این پرسش می توان به سه عامل اقتصادی، سیاسی  و ایدئولوژیک اشاره کرد.

ریشه های اقتصادی

متاسفانه در نتیجه سیاست های اقتصادی نئولیبرالی  در دو دهه گذسته در بسیاری از کشورهای منطقه نابرابری و نارضایتی اقتصادی بیشتر  و  بیشتر شده است تا جایی که شمار زیادی از جوانان در کشورهای منطقه به خصوص عراق و سوریه از بیکاری و عدم امنیت اقتصادی و شغلی رنج می برند. این سیل مخرّب بیکاری نتیجه جز فقر و فلاکت چیزی با خود به همراه نمی آورد.

گروهای تکفیری همچون داعش و یا القاعده بر این موج فقر سوار می شوند و جوانان زیادی را با پولی کم و خرد جذب خویش می کنند ، واقعیت تلخ این است که فشار و فقر مادی می تواند بستری برای رشد گروهای خشونت طلب و تکفیری چون داعش شوند ؛ از همین روی دولت ها باید برنامه هایی مدون و شفاف برای کاهش شکاف های طبقاتی داشته باشند و از منطق خانمان سوز نئولیبرالی خود دست کشیده و حداقلی از رفاه و آسایش اقتصادی را برای شهروندان خود فراهم آوردند.

ریشه های سیاسی

سیاست جایی دیگری است که باید ریشه های گروهای تکفیری همچون داعش را در آن جستجو کرد، متاسفانه ساختار سیاست در اغلب کشورهای هم جوار ما انعکاس روح و خواست جامعه آنها نیست و دولت ها مشروعیت خود را نه در نتیجه انتخابات یا رفراندوم، مشابه رفراندوم انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۸، بلکه به سبب پیوندهای قبیله ای و طایفی بدست می آورند.

بی دلیل نیست که این اختناق سیاسی زمینه ساز جذب حداکثری بخش هایی از مخالفان را در جامعه می شود.اگر ساختار سیاست به گونه ای باشد که همه افراد بتوانند در آن مشارکت داشته باشند و خود را بخشی از سیستم بدانند آنوقت کار این دست از گروه ها برای یارگیری سخت تر می شود.

ریشه های ایدئولوژیکی

اقتصاد و سیاست تنها فاکتورهای مهم در تحلیل چرایی به وجود آمدن پدیدهایی همچون داعش  نیستند، بلکه جنبه ( انتزاعی ) ذهنی و فکری ماجرا هم نباید از یاد برود.

آبشخور فکری -فلسفی گروهای جهادی نظیر داعش به ” بنیادگرایی ستیزه جو ” باز می گردد ، این گروها با تفسبر جزم و خشک از  اسلام خواستار بازگشت به آنچه که آنها آنرا اسلام اولیه می دانند هستند.

آنها همچنین ایده خلافت را که با فروپاشی امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اوّل به فراموشی سپرده شده بود را دوباره جانی تازه بخشیدن و خود را تنها نیروبی که توانایی احیای آنرا دارد بر افکار عمومی غالب کردند.

براستی بر عالمان و اندیشمدان راستین جهان اسلام است تا ضمن مبارزه عملی فکری ، قلمی با پدیده بنیادگرایی و تشت رسوایی آنها را از بام تاریخ به پایین پرتاب نمایند.

در نتیجه به جاست تا به جای تلاش صِرف و مطلق برای حذف فیزیکی یک رهبر و غافل ماندن از ریشه ها و زمینه هایی که باعث به وجود آمدن اینچنین گروه هایی می شود به عمق ماجرا رفت و با دیدی واقع بینانه در پی حل مشکل بود ، به قول قدما ، سر مار را باید زد.

اگر این پدیده شوم از ریشه خشکانده نشود امکان احیای مجدد را دارد و می تواند در آینده هم زمینه ساز مشکلات فراوان شود.

باسپاس

ابوالفضل پازوکی دانشجوی کارشناس ارشد روابط بین الملل دانشگاه بین الملل قبرس ، شهر « گیرنه »

 

مطالب مرتبط

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *