مشکل از جایی شروع میشود که خود هنرمندان و افراد مشهور، با بیاعتنایی به جایگاهشان در میان مردم، زندگی شخصی خود را در فضای مجازی به اشتراک میگذارند و برای آتشی که در انتظارشان است، هیزم جمع میکنند.
پیگیری احوال و زندگی شخصی هنرمندان و افراد مشهور یکی از عادتهای مرسوم طرفداران آنها در سرتاسر جهان است که یکی از پرهیاهوترین نمونههای معاصر آن به کشمکشهای زناشویی جانی دپ و امبر هرد، دو هنرپیشه مطرح و پرهوادار سینمای جهان مربوط میشود.
به گزارش ایسنا، صبح نو نوشت: در ایران اما با رشد شبکههای اجتماعی، انتشار اخبار و حواشی خصوصی هنرمندان هم به یک رویه تبدیل شد؛ اتفاقی که تازهترین مورد آن، گریبان دو نفر از بهترین هنرمندان ایران را گرفته است؛ همایون شجریان و سحر دولتشاهی.
حاشیه جدایی این زوج، از یک چهره خارجنشین شروع شد؛ کسی که با پرداختن به امور خصوصی افراد مشهور در فضای مجازی کاسبی میکند. برخی رسانههای داخلی از این شخص با عنوان «پاپاراتزی» یاد کردهاند؛ درحالیکه اظهارات او بیشتر به داستانسرایی شباهت دارند و بسیار بعید به نظر میرسد که حتی در صورت صحت خبر جدایی همایون شجریان و سحر دولتشاهی، جزئیاتی که این فرد مطرح میکند، مبنای قابل اتکایی داشته باشند. لحن این فرد در ویدئویی که منتشر کرده، کاملا نشان میدهد که وی صرفاً به دنبال جذب فالوور بیشتر است.
ماجرا از این قرار است که این فرد، در یک ویدئوی پرابهام، درباره جدایی سحر دولتشاهی و همایون شجریان صحبت میکند و در ادامه با ذکر جزئیات زرد و بیاهمیتی که به هیچکس ربطی ندارد، ادعا میکند که از این موضوعات اطلاع موثق کسب کرده و در جریان جزئیات امور هست. پس از پربازدید شدن این ویدئو در فضای مجازی، همایون شجریان خیلی زود به مسائل مطرح شده واکنش نشان داد و در یک استوری اینستاگرامی، نوشت: «عزیزان دل؛ به این مزخرفات توجه نکنید. نه خیانتی در کار من و سحر جان بوده، نه بچهای که بخواد انداخته بشه. تا همیشه حمایت و رفاقت پابرجاست. خسته شد صبر ما.»
این استوری که مختصات ظاهری آن حاکی از این است که با قدری شتابزدگی منتشر شده، به ابهامات در این مورد دامن زد؛ زیرا استفاده از واژه «رفاقت» و فعل «خسته شدن» نشان میدهند که ادعای جدایی این زوج ممکن است تا حدی نزدیک به واقعیت باشد؛ هرچند که مابقی مدعیات مطرح شده، قطعا بیبنیاد هستند. با این همه، سوال اینجاست که چرا افراد مشهور و هنرمندان به دام چنین معضلاتی میافتند. بروز چنین ناپختگیهایی از همایون شجریان و گرفتار شدن در این دردسر ناخواسته، بسیار غمانگیز جلوه میکند.
اساسا سرزنش کردن افرادی از قبیل این چهره مجازی که نمونه آنها در همه جای جهان وجود دارد، یک امر ثانویه است. مشکل از جایی شروع میشود که خود هنرمندان و افراد مشهور، با بیاعتنایی به جایگاهشان در میان مردم، زندگی شخصی خود را در فضای مجازی به اشتراک میگذارند و برای آتشی که در انتظارشان است، هیزم جمع میکنند.
شخص سحر دولتشاهی، دقیقا از زمانی که با رامبد جوان ازدواج کرد و هنوز بازیگر شناخته شدهای در میان عموم مردم نبود، عادت داشت در محافل عمومی ظاهر شود و به نوعی توجهها را به سمت خود جلب کند. حکایت همایون شجریان اما چیزی فراتر از این حرفهاست.
دردانه موسیقی ایران که در میان جمعی از بهترین هنرمندان قرن اخیر عرصه موسیقی کلاسیک کشور قد کشیده و در سالهای اخیر نیز همواره وقار و متانت خود را حفظ کرده است، حالا در وضعیتی قرار گرفته که احتمالا حتی فکرش را هم نمیکرده است. همایون، بیتردید در کنار علیرضا قربانی، دو چهره ویژه و سردمداران موسیقی کلاسیک ایرانی هستند که خوشبختانه طرفداران بسیار زیادی هم در میان نسل جوان دارند.
مقایسه سلوک فردی این دو خواننده اما نشان میدهد که همایون شجریان بهقدر کافی مراقب جایگاه کمنظیرش نبوده و حالا مجبور شده است با جواب دادن به شایعات مطرح شده، شأن خودش را تا سطح این شایعات پایین بیاورد. اینکه آتش شهرت حتی دامن فرزند خلف محمدرضا شجریان را هم گرفته، نشان میدهد که بخش زیادی از جامعه هنرمندان ایرانی نیازمند بازنگری در سبک زندگی خود و آموختن برخی نکات ضروری در زمینه سواد رسانهای هستند تا از این قبیل دردسرها در امان بمانند.
انتهای پیام