شنبه 08 اردیبهشت 1403 - Saturday 27 April 2024

اهمیت ژئوپولیتیکی خلیج فارس ( یادداشت اختصاصی ” دکتر محمّد بیدگلی ” مدرّس دانشگاه و کارشناس مسائل ایران )

اهمیت ژئوپولیتیکی خلیج فارس ( یادداشت اختصاصی ” دکتر محمّد بیدگلی ” مدرّس دانشگاه و کارشناس مسائل ایران )

 

 

 

  • دولتهای خلیج فارس می‌‏توانند با طراحی الگوی همگرایی منطقه‌‏ای و بر مبنای امکانات و مقتضیات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی درجهت‌‏دهی به معادلات این منطقه و ارتقای جایگاه بین‌‏المللی آن نقش محوری ایفا نمایند.

 

 

رسانه رسمی و کشوری ” رواپرس “ ( دارای مجوز انتشار 3 زبانه فارسی _ عربی و انگلیسی ) ؛ سرویس علمی و دانشگاهی .

 

 

” دکتر محمد بیدگلیمدرّس دانشگاه و کارشناس مسائل ایران در یادداشتی اختصاصی تحت عنوان « اهمیت ژئوپولیتیکی خلیج فارس » برای ” رواپرس ” نوشت :

 

 

 

 

خلیج فارس به دلیل موقعیت خاص خود به عنوان بزرگ‌ترین ومهم‌ترین مرکزارتباطی میان سه قاره به شمارمی‌رود. وجود منابع غنی وارتباط خلیج فارس با مناطق آبی بزرگ جهان، سبب شده تا این منطقه یکی از مناطق مهم راهبردی دنیا قلمداد شود و به لحاظ نظریه های ژئوپلیتیکی وژئواستراتژیکی، بین المللی ترین منطقه دنیاست که به لحاظ منابع انرژی فضای مهمی را برای ایفای نقش بازیگران فراهم می کند.

حضورهمواره قدرت ها و بازیگران جهانی موجب گردیده تا خلیج فارس درکانون اهمیت جهانی قرار بگیرد اما در کنار این اهمیت، متاسفانه این منطقه در طول صد سال اخیر بحران ها و تنش های فراوانی را پشت سر گذاشته است . دخالت و حضورقدرت های بزرگ بخصوص آمریکا در ترتیبات امنیتی و نظامی آن، وجود اختلاف مرزی فراوان بین کشورهای ساحلی و نبود مکانیسمی برای رسیدن به یک نظام امنیتی مشترک از جمله مهمترین مواردی است که باعث شده تا نه تنها همگرایی حاصل نشود، بلکه شاهد روند واگرایی میان کشورهای این منطقه باشیم.

 

 

 

 آنچه در دهه‏ های گذشته در این منطقه دیده شده، آمیزه‏ای از تکروی ها در سیاست خارجی ، انقباض در سیاستهای داخلی، تعریف امنیت ملی بر پایه مفاهیم و دیدگاه واقع گرایانه، واگرایی در سیاست های اقتصادی و اجتماعی و امور منطقه‏ای و تلاش برای برقراری پیوند با یک نیروی فرامنطقه‏ای بوده است ، هرچند که جمهوری اسلامی ایران همواره بر این نکته تأکید داشته است که منطقه خلیج فارس باید از دخالت دیگران دور بماند و خود ساکنان منطقه مسایل و مشکلات خود را حل‏ و فصل کنند، ولی این خواسته تاکنون تحقق نیافته است.

 

 

وجود سه فاکتور برجسته یعنی دین مشترک، ژئوپلیتیک مشترک و منابع انرژی که بسترهای مناسبی را برای همگرایی و همکاری میان دولت های ساحلی فراهم می آورد، متأسفانه تحت تأثیرعوامل ثانویه ای چون اختلافات مرزی و ارضی، دخالت قدرت های جهانی در ترتیبات امنیتی و مناسبات نظامی و فقدان یک نظام امنیتی مبتنی بر همکاری قرارگرفته و شاهد بروزتنش ، اختلاف میان کشورهای فوق در طول بیش از چهار دهه اخیر بوده ایم.

با عنایت به نظریه همگرایی منطقه ای « کارل دویچ » که ناظر به همفکری،همکاری وهمبستگی کشورهای حوزه خلیج فارس دراتخاذ تصمیمات مطلوب سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می باشد که دلایل این همگرایی شامل اشتراکات دینی، ژئوپولیتیک مشترک (احساس مشترک همجواری و تعلق خاطر به خلیج فارس، وابستگی به تنگه هرمز) و منافع مشترک در ارتباط با انرژی نمود پیدا می کند، خواهان برون رفت از اختلافات منطقه ای وتامین امنیت خلیج فارس می باشیم.

دولتهای خلیج فارس می‌‏توانند با طراحی الگوی همگرایی منطقه‌‏ای و بر مبنای امکانات و مقتضیات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی درجهت‌‏دهی به معادلات این منطقه و ارتقای جایگاه بین‌‏المللی آن نقش محوری ایفا نمایند اما توجه به این سه گزاره تعیین کننده که هویت و بقا کشورهای مذکور بدان وابسته است زمینه های خوبی برای رسیدن به همگرایی را محقق می سازد.

انتهای پیام

 

 

 

 

مطالب مرتبط

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *