جمعه 14 اردیبهشت 1403 - Friday 03 May 2024

” وقف – نذر ” رسانه رضوی علیه آلاف التحیه و الثناء ( رواپرس ) / ویژه برنامه « زیر سایه خورشید به وقت حاج قاسم» در شب میلاد امام رئوف برگزار شد

” وقف – نذر ” رسانه رضوی علیه آلاف التحیه و الثناء ( رواپرس ) / ویژه برنامه « زیر سایه خورشید به وقت حاج قاسم» در شب میلاد امام رئوف برگزار شد
ویژه برنامه « زیر سایه خورشید به وقت حاج قاسم» به ساعت شهادت سیدالشهدای مقاومت و یارانش در ساعت 1:20 بامداد جمعه و در شب میلاد امام رئوف برگزار شد.

به گزارش خبرنگار آستان نیوز از کرمان، ویژه برنامه «زیر سایه خورشید به وقت حاج قاسم» در شب میلاد امام رئوف با حضور خدام آستان قدس رضوی بامداد جمعه(13 تیر) در جوار مزار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار شد.

در این مراسم خدام آستان قدس رضوی که حامل پرچم سبز «نصر من الله و فتح قریب» بارگاه ملکوتی امام هشتم بودند پرچم را بر فراز مزار شهید سلیمانی و یار وفادارش حسین پورجعفری برافراشتند.

 در ادامه، حاج حسین خوش احوال، خادمی که 30 سال توفیق نوکری آستان قدس رضوی را دارد، خطاب به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گفت: حیف شد که لباس خادمی یک ماه بیشتر تنت نبود؛ همه بچه های کشیک گفتند سلام ما را برسان و به ایشان بگو همه نوکرهای امام رضا شما را دوستت دارند.

خوش احوال ادامه داد: اما حاج قاسم فهمید کجا بیاید و امام رضا(ع) هم او را به نوکری پذیرفت و دنیا به حاج قاسم غبطه می خورد و ذکر و فکر ما در مشهد، سردار هست و من می خواهم به او سلام کنم.

وی در ادامه با بیان اینکه امشب شب تولد ارباب و و آقایی است که هستی و نیستی ما است که نه فقط برای مشهدی ها که امام رضای ایران و دنیا است؛ تأکید کرد: از امام رضا بخواهیم کرونا جمع شود که دلمان برای حرم تنگ شده است.

خادم آستان قدس رضوی در ادامه سخنانش اظهار کرد: طی 30 سال خادمی کرامات بسیاری از امام رضا(ع) دیدم. اگر همه ثروت و زندگی مرا یک طرف و خادمی را طرف دیگر بگذارند من وزنه خادمی را برمی دارم و می روم حرم و می گویم آن را با هیچ چیز عوض نمی کنم.

در ادامه مراسم خدام آستان قدس رضوی با جاروکشی اطراف مزار حاج قاسم حس و حال عجیبی را حاکم کردند و سپس کلیپی حاوی نقل خاطره ای از امیر عارف، مداح آستان قدس رضوی از سردار سلیمانی پخش شد که می گفت: «در یکی از روزها که قرار بود شستشوی حرم انجام شود و الحمدلله که به کشیک ما رسیده بود؛ ما وارد روضه منوره شدیم و طبق همان عادت همیشگی بنا به آماده کردن فضا کردیم. دیدم سردار شهیدمان هم وارد شدند؛ حاج قاسم عزیز؛ خیلی ساده و بی آلایش و خودمانی. ایشان شناخت نسبی داشتند نسبت به من و با دیدن من ابراز محبت کردند. رفقا بعضی فهمیدند و بعضی نفهمیدند و ما شروع کردیم شعر معروفی که زمزمه عاشقانه ای دارد به خواندن:

 ای صفای قلب زارم هر چه دارم از تو دارم

تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت بر ندارم

منم خاک درت غلام و نوکرت

مران از در مرا به جان مادرت

علی موسی الرضا ….

غیر تو یاری ندارم با کسی کاری ندارم

گر مرا از در برانی جای دیگر من ندارم

تو خوبی من بدم به این در آمدم

به جان فاطمه مکن مولا ردم

علی موسی الرضا علی موسی الرضا ….

قبل از اینکه من شروع کنم این شعر را بخوانم جارو را دادم به حاجی، با شروع کردن کار، من شروع کردم به خواندن این شعر؛ دیدم آنقدر حالشان منقلب شد که جارو را گذاشت کنار و در روضه منوره سرش را گذاشت کنار ضریح و شروع به گریه کرد و حال خوبی داشت.

مراسم که تمام شد؛ داشتیم می آمدیم بیرون ایشان فرمودند قرار است امشب حکم خادمی من توسط تولیت داده شود و دلم می خواهد این شعر را آنجا هم بخوانی و با این شعر حکمم را بگیرم. گفتم دست من نیست باید معاونت تبلیغات بگوید. گفت من با تولیت هماهنگ می کنم که شما را دعوت کنند بیایی این شعر را بخوانی…

از درب دارالسرور آمدیم بیرون که وارد کفشداری هفت قدیم شویم، فضایی که تازه آنتن دهی گوشی کار می کند، هیچ ارتباطی نه من و نه حاج قاسم با کسی نگرفتیم، آمدیم به سمت آسایشگاه برویم تلفن من زنگ خورد؛ مدیر مراسم گفت امشب اعطای احکامی است اما نگفت که میهمان داریم یا شخص ویژه ای است؛ شما مداحش هستی و ما فراموش کردیم به شما بگوییم.

به حاج آقا گفتم نمی خواهد به کسی بگویی.خودش جور شد… شب شد و برنامه اعطای احکام و شروع کردم این را خواندن که حاج آقا با حس و حال عجیبی و با این اشک حال همه را تقریباً منقلب کرد.

شب جمعه بود، به ایشان گفتم برویم آسایشگاه رفقا دوست دارند شما را ببینند؟ پذیرفتند. داشتیم چای می خوردیم تشکر کردند و با همان لهجه کرمانی گفتن: اگر جنازه من هم آمد توی این حرم بیا و قول بده دوباره این را برای من بخوان.

تا اتفاق سختی که نباید می افتاد، افتاد و شیطنت شیاطین کار خود را کردند و حاجی را به شهادت رساندند… وقتی قرار شد جنازه بیاید قبل از آنکه من بروم حرم، خود شورای تبلیغات و انتظامات و خدام جلسه گذاشته بودند که چه کسی کجا بخواند؛ وارد روضه منوره که شدیم و جنازه را که از دارالحفاظ وارد کردند، من دم دادم که «ای اهل حرم میر و علمدار خوش آمد/ سردار حسین سید و سالار خوش آمد»

حال خوبی بود… تا خواستند پیکر پاک حاج قاسم را وارد روضه منوره کنند یک دفعه یادم آمد از جمله ای که فرموده بودند؛ هم خودم حالم منقلب شد و هم تا شروع کردم به خواندن این شعر دیدم حس و حال و موج عجیبی ایجاد شد و فضای آنجا به هم ریخت و هق هق گریه و ضجه و ناله…

برگشتم آمدم مشهد، دانشگاه علوم پزشکی کرمان به من زنگ زد که می خواهیم چهلم حاج قاسم خودمان برنامه بگیریم، آمدیم و شعر از مدافعین حرم خواندم و… یک دفعه یکی از همرزمان حاج قاسم گفت تو همانی نیستی که آن شعر را خواندی؟ همان را بخوان بگذار ما هم گریه کنیم و این شد که چهلم حاجی هم این شعر را خواندم.»

حضور خدام آستان قدس رضوی در جوار مزار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با بخش های متنوع و رعایت پروتکل های بهداشتی برگزار شد.

مطالب مرتبط

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *