در واقع گروه های ذی نفوذ برخلاف احزاب سیاسی در صدد کنترل حکومت نیستند ، بلکه عمدتا در صدد تاثیر گذاری بر آن هستند ، در گذشته کارکرد گروه های ذی نفوذ و ذی نفع و فشار عمدتا در چهارچوب سیاست های داخلی مورد توجه قرار می گرفت ؛ ولی اینک فعالیت های آنان در بخش های گوناگون در عرصه جهانی و سیاست بین المللی محسوس است.
رسانه رسمی و کشوری ” رواپرس “ ( دارای مجوز انتشار 3 زبانه فارسی _ عربی و انگلیسی ، مفتخر به انتشار بیش از 27 هزار مقاله ، یادداشت ، گزارش و … ، ملی و بین المللی ) .
” دکتر محمد بیدگلی ” ( مدرّس دانشگاه و کارشناس مسائل ایران ) در یادداشتی اختصاصی تحت عنوان « نقش صهیونیسم در سیاست خارجی آمریکا » برای ” رواپرس ” نوشت:
عناصر گوناگونی در شکل دادن به ساختار سیاست خارجی آمریکا موثر است ازجمله لابی ها، که بسیاری از رفتارهای دولتمردان متاثر از اعمال نفوذ و فشار لابی ها است. دلایل گوناگونی در شکل گیری لابی ها موثر است که این خود سبب شده است تا لابی ها به اقسام گوناگون تقسیم شوند که از جمله آن ها می توان این موارد ذیل را بر شمرد:
لابی های قومی- نژادی مانند یهودیان آمریکا ، لابی های سیاسی- اجتماعی مانندصهیونیسم مسیحی و لابی های اقتصادی ، اگرچه این گروه ها توانایی را که دولت دارد، ندارند ولی چون دارای هدف ها و برنامه های کم و بیش مشخص هستند ، با تمام وسایلی که در دست دارند بر دولت فشار می آورند تا دولت را در جهت هدف هایشان سوق دهند.
در واقع گروه های ذی نفوذ برخلاف احزاب سیاسی در صدد کنترل حکومت نیستند ، بلکه عمدتا در صدد تاثیر گذاری بر آن هستند ، در گذشته کارکرد گروه های ذی نفوذ و ذی نفع و فشار عمدتا در چهارچوب سیاست های داخلی مورد توجه قرار می گرفت ؛ ولی اینک فعالیت های آنان در بخش های گوناگون در عرصه جهانی و سیاست بین المللی محسوس است.
صهیونیسم مسیحی از جمله لابی هایی است که اهدافی را در سیاست خارجی آمریکا دنبال می کند که در چند محور قابل طرح است . اما آنچه در کانون توجهات این جریان قرار دارد حمایت کامل و بی قید و شرط از دولت صهیونیستی است .
صهیونیست های مسیحی بر این اعتقادند که یهودیان به فلسطین باز خواهند گشت و پس از آنکه توانستند بر این سرزمین تسلط بیابند ، معبد سلیمان را تجدید بنا خواهند کرد و بدین طریق زمینه برای بازگشت حضرت مسیح(ع) فراهم خواهد آمد ؛ آنان از این پیشگویی به عنوان طرح خدا یاد کرده و همواره می کوشند تا در این راستا از تفاسیر تحت الفظی کتاب مقدس مدد جویند.
از آنجا که یکی از جهت گیری های محوری انقلاب اسلامی حمایت از مسلمانان جهان و نهضت های آزادی بخش بود ، لذا بدیهی می نمود که مسئله فلسطین را در صدر اولویت های خود قرار دهد در نتیجه ، سیاست های منطقه ای نظام جمهوری اسلامی از بدو تاسیس ، بر اساس مخالفت های عملی جدی علیه رژیم صهیونیستی همواره در پیوند عمیق با ضدیت آن با آمریکا بوده است.
گروه های طرفدار اسرائیل در آمریکا به هیچ صورتی مایل نیستند منافع رژیم صهیونیستی در منطقه به خطر بیفتد و یا اسرائیل مورد نقد قرار گیرد و حتی در بسیاری از موارد بدون در نظر گرفتن منافع آمریکا، بر منافع اسرائیل و آرمان های صهیونیستیی تاکید و روز به روز سعی می کنند که اتحاد بین آمریکا و اسرائیل را تقویت کنند.
نفوذ گروه فشار صهیونیستی در دراز مدت برای آمریکا زیان بخش بوده است و این امر موجب طولانی شدن منازعه اسرائیلی – فلسطینی شده و از طرفی با نادیده گرفتن برنامه اتمی و نقض حقوق بشر از طرف اسرائیل سبب گردیده از سوی کشورهای دیگر ، آمریکا ریاکار و دورو جلوه کند و لذا تلاش ها دولتمردانش سرانجامی جز شکست به ارمغان نیاورد.
نتیجتاً اینکه گروه فشار رژیم صهیونیستی موفق شده بسیاری از آمریکایی ها را مجاب کند که منافع آمریکا و اسرائیل در اصل یکسان هستند ، در آمریکا گروه های فشار و ذی نفع گوناگونی به شکل های مختلف تاثیرگذارند اما در بین آنها ، هیچ گروهی مانند گروه فشار صهیونیستی در موضوعات خاورمیانه محسوس و فعال نیست ؛ همه مقامات در کنگره و نهاد ریاست جمهوری با هر گرایش حزبی اعم از دموکرات و جمهوری خواه ، در برنامه ها و تصمیمات خودشان در سیاست های مربوط به خاورمیانه ، اولویت های این گروه را در نظر گرفته و به حمایت از رژیم صهیونیستی می پردازند.
انتهای پیام
