سه شنبه 18 اردیبهشت 1403 - Tuesday 07 May 2024

اهداف و چالش‌های پیش روی بریکس ( یادداشتی از ” دیمیتری ترنین ” عضو شورای امور بین‌الملل روسیه )

اهداف و چالش‌های پیش روی بریکس ( یادداشتی از ” دیمیتری ترنین ” عضو شورای امور بین‌الملل روسیه )
*نقش گروه هفت نگهداری از نظم قدیمی است که در آن غرب مسلط بود در صورتیکه پذیرش اعضا در بریکس برای ایجاد عناصر یک نظم جهانی جدید، متنوع‌تر و متوازن‌تر است. بریکس تلاشی برای ایجاد یک اتحاد با حاصل جمع صفر نیست. این هسته اصلی چیزی است که می توان آن را اکثریت جهانی نامید که هدف آن توسعه به جای تسلط است. حرکت سخت خواهد بود و بدون مخالفت نیست، اما با چسباندن قطعات بیشتری به پازل، در نهایت اساس نظم جهانی بازتر و فراگیرتر پدیدار خواهد شد.

 یک رسانه روسی به مناسبت نشست گروه بریکس در آفریقای جنوبی، اهداف و چالش‌های پیش روی این بلوک غیرغربی که به دنبال عضوگیری جدید و گسترش دامنه فعالیت‌های خود است را ترسیم کرد.

به گزارش روز سه‌شنبه ایرنا، گروه اقتصادی بریکس که پانزدهمین نشست سران را این هفته در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی برگزار می‌کند، هیچ وقت به اندازه امروز در مرکز توجه قرار نداشته است.

این مساله به خودی خود نشان دهنده افزایش اهمیت این بلوک اقتصادی از زمان اولین گردهمایی آن است که در سطح وزیران اقتصاد در حاشیه انجمن اقتصادی سنت‌پترزبورگ در سال ۲۰۰۶ برگزار شد. اولین نشست اصلی آن هم در شهر «یکاترینبورگ» روسیه در سال ۲۰۰۹ برگزار شد.

شبکه خبری راشاتودی به مناسبت برگزاری نشست این هفته ژوهانسبورگ گزارشی را در مورد اهداف و چالش‌های گسترش بریکس نوشته است. در این گزارش به قلم دیمیتری ترنین عضو شورای امور بین‌الملل روسیه آمده است:

بر اساس گزارش ها، حدود ۲۰ کشور به دنبال عضویت در این سازمان پنج عضوی هستند و فهرست کشورهایی‌ که در نشست آفریقای جنوبی شرکت می‌کنند، سه برابر است. این نشانه‌ای از اشتیاق بسیاری از کشورهای غیرغربی برای تاثیرگذاری بیشتر بر نحوه اداره جهان و همچنین عقب راندن سلطه خودخواهانه غرب در سیاست جهانی، اقتصاد، مالی و رسانه ها است.

این بدین معنی نیست که بریکس یک راه ساده برای تغییر نظم جهانی دارد. پیش از نشست ژوهانسبورگ دو مساله به عنوان چالش‌های اصلی برای تکامل این گروه مطرح شد. مساله اول عضویت برای گسترش است که شماری از کشورها از سراسر جهان پشت در بریکس صف کشیدند و آماده ورود هستند؛ الجزایر، آرژانتین، بنگلادش، بلاروس، جمهوری دموکراتیک کنگو، کوبا، مصر، اتیوپی، اندونزی، ایران، قزاقستان، مکزیک، نیجریه، عربستان و امارات. حرکت به سمت گسترش به سبک بیگ بنگ یک اقدام بزرگ است به این خاطر که یک جایگزین برای نظام اتحادها و شراکت‌های تحت رهبری آمریکا است. هرچند مساله اینجاست که آیا چنین گسترشی بریکس متنوع شده را به سرعت قوی می‌کند یا نه؟

در درون خود بریکس، دیدگاه‌ها نسبت به گسترش این بلوک متفاوت است. هرچند یک مدل وجود دارد که می‌تواند مفید واقع شود. سازمان همکاری شانگهای یک گروه غیرغربی دیگر، با همان کشورهای مشارکت کننده مساله گسترش خود را بدون کاهش اثربخشی مدیریت کرد. با گذشت زمان، این سازمان یک فرمول برای طبقه بندی کشورهای عضو و فرآیندهای معیارسنجی برای پذیرش عضو کامل جدید ایجاد کرد. این سازمان با اعطای عضویت کامل به کشورهای هند، پاکستان، ازبکستان و ایران قادر به گسترش خود شده و تعدادی دیگر در صف پذیرش هستند. اگر رویکرد سازمان همکاری شانگهای از سوی بریکس اتخاذ شود، می‌تواند یک راه حل باشد.

چالش دیگر برای بریکس ابزارهای جدید برای کاهش وابستگی اقتصادهای غیر غربی به دلار است. استفاده واشنگتن از ارز به عنوان سلاح در جنگ نیابتی خود علیه روسیه و سو استفاده همزمان از تجارت و فناوری علیه چین این موضوع را ضروری کرده است. محدودیت‌های غربی فعالیت‌های بانک توسعه جدید بریکس را مختل کرده است. درخواست‌ها از این گروه برای ایجاد یک ارز معمول مطرح شده تا انحصار دلار در نظام مالی جهان را از بین ببرد. با این حال، بدیهی است که ایجاد یک ارز ذخیره برای پنج اقتصاد بسیار متفاوت، که چین دو سوم تولید ناخالص داخلی گروه را تشکیل می‌دهد، در تضاد با اصل حاکمیت ملی غربی‌ها باشد. هدف اصلی یعنی رسیدن به استقلال مالی محقق نخواهد شد.

یک راه عملی‌تر بهبود روش رشد فعلی استفاده از ارزهای ملی در تجارت بین کشورهای بریکس است. یوان و روبل بیش از نیمی از گردش مالی بازرگانی چین- روسیه را تشکیل می‌دهند. روسیه، روپیه را برای نفتی که به هند می‌دهد، می‌پذیرد، برزیل با چین با ارز یوان تجارت می‌کند و موارد مشابه آن. در حالیکه این تراکنش‌ها مزیت عاری بودن از دخالت کشور ثالث را دارند اما به دلیل مشکلات تبدیل‌پذیری برخی ارزها، استفاده محدود از آنها در خارج از کشور صادرکننده و بی‌ثباتی نرخ ارز، می‌تواند هزینه‌هایی را نیز تحمیل کند. این‌ها مسائلی هستند که باید به آنها رسیدگی شود. در حالیکه ایجاد ارز بریکس راه زیادی را می‌طلبد، تلاش برای کار بر روی بهبود نظام پرداخت بین‌المللی و تسویه حساب‌ها در گروه منطقی‌تر است.

بریکس اغلب با گروه ۷ مقایسه می‌شود. اگرچه، برخی روش‌های مقایسه‌ها را می‌توان توجیه کرد، اما این دو گروه به لحاظ هدف، ساختار و تکامل اساسا متفاوت هستند. گروه ۷ به لحاظ سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژی همگن هستند درحالیکه بریکس از همه جهات متنوع است. گروه ۷ توسط ایالات متحده آمریکا رهبری می‌شود و سایرین به عنوان قدرت‌های بزرگ سابق این رهبری را می‌پذیرند درحالیکه در بریکس وزنه اقتصادی چین به معنی هژمونی پکن نیست. گروه ۷ به این معنا که به دنبال ارائه الگوها و اخلاقیات خود به سایر نقاط جهان است، جهانی گرا است و کشورهای بریکس به صورت کامل بر حاکمیت ملی خود متمرکز هستند. در عین حال، گروه هفت به وضوح منحصر به فرد است و غرب به وضوح بالاتر از بقیه قرار دارد، در حالی که بریکس دقیقا برعکس است و تنوع تمدن‌ها و فرهنگ‌های مختلف را در بر می‌گیرد.

نقش گروه هفت نگهداری از نظم قدیمی است که در آن غرب مسلط بود در صورتیکه پذیرش اعضا در بریکس برای ایجاد عناصر یک نظم جهانی جدید، متنوع‌تر و متوازن‌تر است. بریکس تلاشی برای ایجاد یک اتحاد با حاصل جمع صفر نیست. این هسته اصلی چیزی است که می توان آن را اکثریت جهانی نامید که هدف آن توسعه به جای تسلط است. حرکت سخت خواهد بود و بدون مخالفت نیست، اما با چسباندن قطعات بیشتری به پازل، در نهایت اساس نظم جهانی بازتر و فراگیرتر پدیدار خواهد شد.

مطالب مرتبط

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *